گنجور

 
آذر بیگدلی

وقتی بغمم رسیده باشی

کز من غم من شنیده باشی

بر ناله ی غیر، نایدت رحم

خاموشی ما چو دیده باشی

بخرام بطرف باغ چو سرو

تا پرده ی گل دریده باشی

می نشنوی از من آنچه گویم

تا حرف کرا شنیده باشی؟!

آوارگیم، عجب ندانی

گر از پی دل دویده باشی!

زارش مکش، از جفا بیندیش

آن را که نیافریده باشی

گردن ننهد تو را چو آذر

آن را که بزر خریده باشی

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode