گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
آذر بیگدلی

شد از دو چشم توام، چشم خون‌فشان هر دو؛

چه کرده‌اند، به این هر دو بنگر آن هر دو!

دو چشم نه، دوز بابل رسیده سحرورند؛

که باشد از فن هاروتشان نشان هر دو!

دو چشم نه، دو نکو نرگس گلستانند؛

که گشته در چمن دل نگاهبان هر دو!

دو چشم نه، دو بلا جاودان خونخوارند؛

که خورده خون کسان، گشته ناتوان هر دو!

دو چشم نه، دو عجب سحر پیشه غمازند

که کرده جان بتن سامری روان هر دو!

دو چشم نه، دو سیه مست ترک بیرحم اند؛

که بسته خنجر خونریز بر میان هر دو!

دو چشم نه، دو جفاپیشه دزد طرارند

که میبرند نهان دل ز مردمان هر دو!

دو چشم نه، دو نظر باز رند عیارند؛

که می کنند بسی فتنه ها عیان هر دو!

دو چشم نه، دو سخن ساز طفل خاموشند؛

که میزنند بسی حرف و بی زبان هر دو!

دو چشم نه، دو غزال سفید دل سیهند؛

که میچرند ز شوخی بگلستان هر دو!

دو چشم نه، دو حریفند صید کش، آذر

که کشته صید حرم را در آشیان هر دو!

ز گیسوان مسلسل بدست هر دو کمند

ز ابروان مقدس، به کف کمان هر دو

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode