سر آمد روز هجر و، با توام لب بر لب است امشب؛
شبی کز عمر بتوانش شمردن، امشب است امشب
طلوع صبح، از آن چاک گریبان میدهد یادم؛
نگاهم ز اول شب تا سحر، بر کوکب است امشب!
به یارب گفتنم، بس شب سر آمد در تمنایت؛
اگر آمد به دستم دامنت، زآن یارب است امشب!
به خلوت مانده تنها یار و، بزم از دشمنان خالی؛
اگر باشد زبانی، وقت عرض مطلب است امشب!
شب مرگ است آذر، گر نگویم درد دل با او
نخواهد بود دیگر فرصت حرف، امشب است امشب
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شب وصل است و با دلبر مرا لب بر لب است امشب
شبی کز روز خوشتر باشد آن شب امشب است امشب
به چشمی روی آن مه بینم از شوق و به صد حسرت
ز بیم صبح چشم دیگرم بر کوکب است امشب
دلا بردار از لب مهر خاموشی و با دلبر
[...]
نگارم در کنار و ساغر می بر لب است امشب
شبی کامد مساعد کوکب من امشب است امشب
زلال وصل در کام من و از آتش غیرت
دل و جان غیر را تا صبح در تاب و تب است امشب
بود در هاله آغوش من آن مه نمیدانم
[...]
جدا از چشم او تن در تب ز جان بر لب است امشب
شبی کاو را ز پی صبحی نباشد آن شب است امشب
ببین بر چنبر کاکل رخ آن ماه سنگیندل
مبند ای ساربان محمل قمر در عقرب است امشب
جرس در ناله و صبح وداع و جسم و جان در پی
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.