گفتی که دلت از عشق پیوسته غمین بادا
تا بوده چنین بوده، تا باد چنین بادا!
از نالهی من ای گل، آشفته مکن سنبل
گو پرده درد بلبل، گل پرده نشین بادا!
صید دل از این وادی، دارد سر آزادی
امید که صیادی، بازش به کمین بادا!
اغیار همی پویند، تا پیش منت جویند
حرفی به گمان گویند، ای کاش یقین بادا!
افزود دگر امشب، زخم دل من زان لب
زان بیشترک یا رب، آن لب نمکین بادا!
تا تیغ جفا بربست، صد کشته بههم پیوست
در صیدکُشی آن دست، چابکتر ازین بادا!
غیرت که ز پی پوید، وصلت به دعا جوید
هر چند که او گوید، گویم، نه چنین بادا!
دی کآن مه موزون رفت، دلخون شده در خون رفت
دین از پی دل چون رفت، جان پیرو دین بادا!
گشت این دل شورانگیز ، ویران ز تو چون تبریز
این ملک خرابت نیز، در زیر نگین بادا!
تاراج بدخشان گر، کرد آن لب جان پرور
آن زلف سیاه آذر، غارتگر چین بادا!
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از غم و درد عشق سخن میگوید و میافزاید که این احساسات همواره وجود داشتهاند. او از گل و بلبل مثالی میآورد تا بیان کند که زخم دلش عمیق است و امید دارد روزی این زخم درمان شود. شاعر به رقابت و حسادت در عشق اشاره کرده و میگوید که حتی اگر دیگران تلاش کنند تا به معشوق نزدیک شوند، او همچنان به عشق خود وفادار است. در نهایت، عشق و زیبایی معشوق باعث ویرانی و شوریدگی دل شاعر شده است و او به نوعی درخواست میکند که این زیباییها از بین نروند.
هوش مصنوعی: گفتی که دل تو همیشه به خاطر عشق ناراحت است. از گذشتهها هم اینطور بوده و به نظر میرسد که این وضعیت ادامه خواهد داشت.
هوش مصنوعی: ای گل، نالهها و غم من را خراب نکن؛ سنبل میگوید که غم بلبل را پنهان کن، گل همیشه در کنار ما باشد!
هوش مصنوعی: دل در این مکان به دنبال آزادی است و امید دارد که صیاد دوباره او را در تله بیندازد.
هوش مصنوعی: دیگران همواره در تلاشند تا به پای تو بیفتند و از تو خواستهای کنند. گاهی اوقات حرفهایی میزنند که به نظر میرسد فقط حدس و گمان است، ای کاش آنچه میگویند حقیقت داشته باشد!
هوش مصنوعی: امشب زخم دل من بیشتر شده است، از آن لب که اینقدر خوشتراش و دلنواز است. ای کاش آن لب همیشه شیرین و دلچسب باقی بماند!
هوش مصنوعی: زمانی که خنجر دشمن به کار افتاد، قربانیان بسیاری به یکدیگر پیوستند. در هنر شکار، آن دست به اندازهای چابک و سریع است که قابل مقایسه با تندباد است.
هوش مصنوعی: شخصی که از غیرت و وجدان رنج میبرد، برای رسیدن به وصال و عشق، دعا میکند، اما به هر حال اگر او بگوید که چنین نیست، من نمیپذیرم.
هوش مصنوعی: دیروز آن ماه خوشصدا رفت و دل من پر از اندوه و درد شد. وقتی که دین به دنبال دل میرفت، جانم همراه دین باقی بماند!
هوش مصنوعی: دل من از عشق تو به شدت بیقرار شده و مانند شهری که ویران شده است، حالتی پریشان دارد. این کشور هم که متاثر از خرابی توست، باید در زیر سلطه بادها باشد!
هوش مصنوعی: اگر لب دلنواز آن زلف سیاه، همچون غارتگری به تاراج زیباییهای بدخشان بپردازد، باد را بر گرد چین آن خواهد فرستاد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
جان و دلم از عشقت ناشاد و حزین بادا
غمناک چه میخواهی ما را تو چنین بادا
بر کشور جان شاهی ز اندوه دل آگاهی
شادش چو نمیخواهی غمگینتر ازین بادا
هر سرو که افرازد قد پیش تو و نازد
[...]
این دل که مرا دادی لبریز یقین بادا
این جام جهان بینم روشن تر ازین بادا
تلخی که فرو ریزد گردون به سفال من
در کام کهن رندی آنهم شکرین بادا
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.