المقالة الخامسة: دوم فرزند آمد با پدر گفت
جواب پدر: پدر گفتش که دیوت غالب آمد
(۱) حکایت شبلی با مرد نانوا: مگر بودهست جایی نانوایی
(۲) حکایت مرد نمازی و مسجد و سگ: شبی در مسجدی شد نیک مردی
(۳) مناظرۀ عیسی علیه السلام با دنیا: مسیح پاک کز دنیا علو داشت
(۴) حکایت رهبان با شیخ ابوالقاسم همدانی: یکی رهبان مگر دیری نکو کرد
(۵) حکایت مرد ترسا که مسلمان شد: یکی ترسا مسلمان گشت و پیروز
(۶) حکایت امیرالمؤمنین عمر رضی الله عنه: عمر یک جزو از توریت بگرفت
(۷) حکایت گبر که پل ساخت: یکی گبری که بودی پیر نامش
(۸) سؤال مرد درویش از جعفر صادق: مگر پرسید آن درویش حالی
(۹) گفتار آن مجنون در نمازی که یک نان نیرزد: یکی مجنون که رفتی در ملامت
(۱۰) حکایت دیوانه و نماز جمعه: یکی دیوانه بود از اهل رازی