نیم شبی سیم برم نیم مست
نعرهزنان آمد و در در نشست
هوش بشد از دل من کو رسید
جوش بخاست از جگرم کو نشست
جام می آورد مرا پیش و گفت
نوش کن این جام و مشو هیچ مست
چون دل من بوی می عشق یافت
عقل زبون گشت و خرد زیر دست
نعره برآورد و به میخانه شد
خرقه به خم در زد و زنار بست
کم زن و اوباش شد و مهره دزد
ره زن اصحاب شد و میپرست
نیک و بد خلق به یکسو نهاد
نیست شد و هست شد و نیست هست
چون خودی خویش به کلی بسوخت
از خودی خویش به کلی برست
در بر عطار بلندی ندید
خاک شد و در بر او گشت پست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
بود و نبود آنچه بلندست و پست
باشد و این نیز نباشد که هست
من به عذاب اندرم، آری رواست
مجلس عالی به شراب اندرست
صبحدمان، ازمی گل بوی مست
همچو نسیم سحرازجا به جست
خواب نهان، در سر شهلای شوخ
تاب عیان، در سر مرغول شست
خانه بهم بر زده چون عهد ترک
[...]
همچو گل سرخ برو دست دست
همچو میی خلق ز تو مست مست
بازوی تو قوس خدا یافت یافت
تیر تو از چرخ برون جست جست
غیرت تو گفت برو راه نیست
[...]
بیتو حرام است به خلوت نشست
حیف بود در به چنین روی بست
دامن دولت چو به دست اوفتاد
گر بهلی باز نیاید به دست
این چه نظر بود که خونم بریخت؟
[...]
معرفی آهنگهای دیگر
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا به حال ۷ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.