گنجور

 
عطار

دلم دردی که دارد با که گوید

گنه خود کرد تاوان از که جوید

دریغا نیست همدردی موافق

که بر بخت بدم خوش خوش بموید

مرا گفتی که ترک ما بگفتی

به ترک زندگانی کس بگوید

کسی کز خوان وصلت سیر نبود

چرا باید که دست از تو بشوید

ز صد بارو دلم روی تو بیند

ز صد فرسنگ بوی تو ببوید

گل وصلت فراموشم نگردد

وگر خار از سر گورم بروید

غم درد دل عطار امروز

چه فرمایی بگوید یا نگوید

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
غزل شمارهٔ ۳۸۲ به خوانش عندلیب
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
سعدی

نیاساید مَشام از طبلهٔ عود

بر آتش نِه، که چون عنبر ببوید

بزرگی بایدت بخشندگی کن

که دانه تا نیفشانی نروید

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از سعدی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه