یار با ما بیوفائی میکند
بی سبب از ما جدائی میکند
میکند با آشنا بیگانگی
با رقیبان آشنائی میکند
راه مردم میزند گیسوی او
شمع رویش رهنمائی میکند
کاسهٔ گردون بکف بگرفته مهر
وز فروغ او گدائی میکند
رهزن چشمش بمحراب ازفسون
عابد آسا پارسائی میکند
ذیل ظلش را مبادا کوتهی
طالع ما نارسائی میکند
زاهداردردی کشد از جام ما
ترک این زهد ریائی میکند
کی ز مفتاح خرد بابی گشود
عشق او مشکل گشائی میکند
بر امید اسرار رو کانجام کار
کار خود سرخدائی میکند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
نفس قانع کو گوائی میکند
در حقیقت پادشائی میکند
یار با ما بیوفایی میکند
بیگناه از من جدایی میکند
شمع جانم را بکشت آن بیوفا
جای دیگر روشنایی میکند
میکند با خویش خود بیگانگی
[...]
شعله روئی خودنمائی میکند
فاش دعوی خدائی میکند
در من اینسان خود نمایی میکند
ادعای آشنایی میکند
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور ثبت نام کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.