مرا از عشق دل لبریز خون است
چو اخگر کز محبّت در درون است
مگو عشق این نهنگ آتشین است
محبت نیست این دریای خون است
بسی بی پا و سر دارد به هرسوی
کز آن جمله یکی گردون دون است
شدیم از شهر بند عقل بیرون
کنون مأوای ما ملک جنون است
من آن سیمرغ کوه قاف عشقم
که عنقای خرد پیشم زبون است
جهان چون نقطه بین در مرکز دل
دو کون و یونس دل بطن نون است
بگوش ما بود هر نغمه موزون
غریو شحنه ساز ارغنون است
همه عالم حروف و حق سخنگوست
وزو حرف نخستین کاف و نون است
ازو در جنبش آمد گوهر گل
باو هر جبشی را هم سکون است
چو او را نیست حدی اُستوار است
هر آن جنبش که درچشمت نگون است
ندارد تابشش آغاز و انجام
بلی آن جلوه گر بی چند و چون است
مگو سرّ درون پرده اسرار
که از اندیشه سر ّحق برون است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف محبوبی میپردازد که زیبایی و جذابیتش بسیار زیاد است و در عین حال، درد و رنج عاشق را نیز به تصویر میکشد. شاعر از محبوب میخواهد که نگاهی به او بیندازد و از غم دوری و مصیبت عشق سخن میگوید. اشاره به معصومیت و تقدس محبوب، و همچنین احساس ناامیدی و longing در کلمات به وضوح دیده میشود. او همچنین به زیبایی و قدرت افسونگری محبوب اشاره میکند و میگوید که عشق و دلتنگی او را به مرز جنون رسانده است. در نهایت، شاعر به محنت عاشقان اشاره کرده و از محبوب میخواهد که به حال آنها رحم کند.
هوش مصنوعی: دل من از عشق پر از درد و خونریزی است، مانند آتش تلخی که در عمق وجودم میسوزد و به خاطر محبت به وجود آمده است.
هوش مصنوعی: نگو که عشق مانند نهنگ آتشین است، زیرا این محبت نیست و این تنها دریایی از خون و درد است.
هوش مصنوعی: بسیاری از موجودات هستند که بدون پا و سر به این سو و آن سو میروند، اما در میان آنها، تنها یکی از آنها برای ما قابل توجه و مهم است.
هوش مصنوعی: ما از قید و بند عقل آزاد شدیم و اکنون جایگاه ما در سرزمین جنون و دیوانگی است.
هوش مصنوعی: من مانند سیمرغ از کوه قاف هستم و عشق من آنقدر بلند مرتبه و بزرگ است که حتی موجودی مانند عنقای خرد در مقابل من ناچیز و حقیر به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: جهان مانند یک نقطهای است که در مرکز دل دو وجود (دو کائنات) قرار دارد و یونس، دلش در شکم نون (ماهی) است.
هوش مصنوعی: هر آهنگ موزونی که به گوش ما میرسد، صدای شحنه و سر و صدای حاکم است.
هوش مصنوعی: تمام جهان پر از الفاظ و نشانههاست و حق به عنوان سخنگو در میان آنها حضور دارد. اولین حرفی که از او شنیده میشود، کاف و نون است.
هوش مصنوعی: گل در حرکت و جنبش خود، همیشه به زیبایی و خلوصش وابسته است. هر حرکتی در زندگی، به نوعی توقف و آرامشی را به دنبال دارد.
هوش مصنوعی: وقتی که او حد و مرزی ندارد، حرکتهایی که در چشمان تو به سبکی افتادهاند، پایدار هستند.
هوش مصنوعی: نور او آغاز و پایانی ندارد، بیتردید آن جلوهای است که بدون هیچ قید و شرطی میدرخشد.
هوش مصنوعی: نگو راز درون را، زیرا که این اسرار از فکر و تفکر به دست نمیآید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نشاید وصف او گفتی که چون است
که از تشبیه و از وصف او برون است
خِرد ما را به دانش رهنمون است
حساب عشق ازین دفتر برون است
هزاران زَهره و دل، آب و خون است
که تا بیرون شود این کار چون است
چو بر عاشق اشارت تیغ خون است
سیاست کردن از رحمت برون است
چه جزو است آنکه او از کل فزون است
طریق جستن آن جزو چون است
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.