شمارهٔ ۱۵۲
راه عشق است و بهرگام دوصد جان بگرو
عشق سریست نهانی به دراز گفت و شنو
کی شود این دل بی حاصل ما طعمه عشق
بر این مرغ هما خرمنی از جان بدو جو
بسکه نزدیک بود شارع مقصد دور است
تا یکی ای دل دیوانه بهر سو تک و دو
این همه عکس که آغازی وانجامش نیست
از فروغ رخ آن مهر بود یک پرتو
در بر ماه ببین آینه و آب جدار
که چسان خود متفنن شود از یک خورضو
گوشه ابروئی از گوشهٔ برقع بنمود
آسمان را که همی چرخ زنان شد در دو
درد نوشان سماوی ترا آمده جام
که بود باز از این فخر دهان مه نو
می خور اسرار و از این خواب گران شو بیدار
حاصل عمر خود اندوز که شد وقت درو
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف) | 🔍 شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...