گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
اسیری لاهیجی

هرکس که در حریم وصال تو محرم است

اورا فراغت از غم و شادی عالم است

در مجلس شهود کسی را که بار شد

فارغ ز جست و جو همه دم شاد و بی غمست

دل را صفا و نور بود از رخت ولی

جانم ز فکر زلف پریشان چه درهم است

مونس نگشت با خرد و صبر یکنفس

جانی که او بعشق تو پیوسته همدم است

هرکو ز جهل منکر ارباب معنی است

دیو است اگر بصورت از اولاد آدم است

در راه فقر هرکه ز دنیا و دین گذشت

او بایزید وقت خود و ابن ادهم است

دارد بجان تو چو اسیری سعادتی

هر دل که او بدولت دیدار خرم است

 
sunny dark_mode