چه یارست و چه جان دلنوازست
چه حسنست و چه عشوه این چه نازست
چه معشوق و چه قدست و چه رفتار
چه رندست و چه جان عشق بازست
چه بزم است وچه عیش و جام باده
چه ساقی و چه مطرب این چه سازست
چه ذوقست و چه شوقست و چه لذت
چه حیرت این چه عشق چاره سازست
چه مستان و چه دریای شرابست
چه مستی و چه عشرت این چه سازست
چه کشف است و شهودست و تجلی
چه محوست و فنای جان گدازست
چه ابرو و چه محراب و چه قبله
چه ذکرست و چه اوراد و نمازست
چه چشم فتنه جویست و چه غمزه
چه مکرست و فریب و ترکتازست
چه اطلاق و چه قید و چه اسیری
چه اسرار و چه رازست ونیازست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
طرازی ظنّ برد کاو از طرازست
حجازی نیز گوید از حجازست
امید وصل تو کاری درازست
امید الحق نشیبی بیفرازست
طمع را بر تو دندان گرچه کندست
تمنا را زبان باری درازست
ره بیرون شد از عشقت ندانم
[...]
رهی خواهی شدن کان ره درازست
به بیبرگی مشو بیبرگ و سازست
بدو گفتند یک دم عمر بازست
سخن گفتن هنوزت با ایازست
به دیدار توام چندان نیازست
که شرحش چون شبِ هجران درازست
دگر خوابم نمی گیرد که تا روز
همه شب چشمم از اندیشه بازست
نیازم در نمی گیرد همانا
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.