گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
اسیری لاهیجی

از قید غم جهان شد آزاد

هر کو دل و جان بعشق او داد

برجان خراب عشق بازان

تا چند کند جفا و بیداد

شد نوبت وصل و هجر بگذشت

وارستم ازین غم و شدم شاد

کی بهره بود ز عاشقانت

زاهد که کند ز عشق واداد

هرگز ز کمند زلف جانان

جان و دل ما نگشت آزاد

شد عین شراب آخر کار

آن دل که ز جرعه زدی داد

معشوقه پرست شد اسیری

از زهد دگر کجا کند یاد