هرکه عاشق نیست مرد کار نیست
بوالهوس را بر دراو بار نیست
زآتش عشق است داغی بر دلم
نیست عاشق هرکه دل افکار نیست
هرکه شد مستغرق دیدار تو
با غم دنیا و دینش کار نیست
کی توان روی تو دیدن بی رقیب
در جهان هرگز گلی بی خار نیست
روبچشم دل نظر کن جان من
خانه پر یارست هیچ اغیار نیست
یک قدم بر فرق موهومات نه
ره بدلبر جان ما بسیار نیست
گر بسرخلق عالم ره بری
جمله اقرارست هیچ انکار نیست
در پس هر پرده سری دیگرست
دیده بگشا حاجت گفتار نیست
هست پیش عاشقان آن سر عیان
لیک زاهد محرم اسرار نیست
عشق و معشوقست و عاشق عین هم
در یقین عارفان پندار نیست
با غم هجران اسیری را چه کار
یک نفس جانش چو بی دلدار نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گر دو عالم شد همه یک بارنیست
در زمین ریگی همان انگار نیست
تو مگو ما را بدان شه بار نیست
با کریمان کارها دشوار نیست
گر زبان در من کشند انکار نیست
مدعی را حد این اسرار نیست
قصه ی مجنون هم از مجنون شنو
عاقلان را با مجانین کار نیست
گر زبان طعن شد بر من دراز
[...]
از تو بر خاطر مرا آزار نیست
بی تو در ملک جهانم کار نیست
گر به جای من ترا عشاق هست
جز تو در عالم مرا دلدار نیست
تا نخواهی صحبت اغیار نیست
[...]
روزه داری را که با خود کار نیست
جز بدیدار خدا افطار نیست
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.