گر زبان در من کشند انکار نیست
مدعی را حد این اسرار نیست
قصه ی مجنون هم از مجنون شنو
عاقلان را با مجانین کار نیست
گر زبان طعن شد بر من دراز
چون کنم کوته نظر را بار نیست
در نمیگنجد کسی با او جز او
در حریم عاشقان دیّار نیست
تا بننمایند نتوانی شناخت
علم و عقل آنجا به جز پندار نیست
تا که را روشن کند توفیق چشم
ورنه کس را زهره ی دیدار نیست
احتمال سِرِّ صاحب درد را
یار می باید و لیکن یار نیست
عاشقان هستند در کویش ولیک
بنگر اکنون چون نزاری زار نیست
خواب اگر بر دیده بیند همچو نعل
جز مژه در چشم او مسمار نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به عشق و ارتباط عمیق با معشوق و تصورات نادرست در مورد آن پرداخته است. شاعر با اشاره به محدودیتهای زبان و عقل در درک عمیق عشق، بیان میکند که عاقلان نمیتوانند به اسرار عاشقان پی ببرند. او به واقعیتهای پنهان عشق اشاره میکند و میگوید که عشق واقعی تنها با حضور معشوق شناخته میشود و بدون او، دیگران نمیتوانند درک کنند. همچنین، شاعر به بحرانهایی که عاشقان با آن مواجهاند و نبود یاری برای صاحب درد اشاره میکند و در نهایت به این نکته میرسد که خواب و خیال در عشق، به جز دلمشغولی چیزی نیست.
هوش مصنوعی: اگر زبان مرا به زور بکشند، نمیتوانم منکر شوم؛ زیرا حد و مرز اسرار او را نمیدانم.
هوش مصنوعی: داستان مجنون را از خود مجنون بشنوید، چرا که عاقلان برای دیوانگان کار و حرفی ندارند.
هوش مصنوعی: اگر زبانها به من طعنه بزنند و دراز شوند، چگونه میتوانم به فردی که دیدگاه تنگی دارد، اهمیت بدهم؟
هوش مصنوعی: هیچکس جز او در سرزمین عاشقان جایی ندارد.
هوش مصنوعی: برای شناخت علم و عقل، باید به نمایش در آیند؛ وگرنه در آنجا جز پندار و تصور چیزی نیست.
هوش مصنوعی: توفیق و موفقیت میتواند کسی را به روشنایی و آگاهی برساند، وگرنه هیچکس توانایی دیدن حقیقت و واقعیت را نخواهد داشت.
هوش مصنوعی: برای اینکه بتوانی به دردی که کسی دارد پی ببری، نیاز به همراهی و دوستی داری، اما متأسفانه آن دوست وجود ندارد.
هوش مصنوعی: عاشقان بسیاری در مسیر تو هستند، اما لطفاً توجه کن که اکنون مثل نزار، بیتاب و بیحالی وجود ندارد.
هوش مصنوعی: اگر کسی خواب ببیند، مانند نعل که روی چشم میافتد، تنها چیزی که در چشم او وجود دارد، مژه است و جز آن چیز دیگری نیست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گر دو عالم شد همه یک بارنیست
در زمین ریگی همان انگار نیست
تو مگو ما را بدان شه بار نیست
با کریمان کارها دشوار نیست
قطب را پای سفر بر کار نیست
کش رفیقی صاحب الاسرار نیست
از تو بر خاطر مرا آزار نیست
بی تو در ملک جهانم کار نیست
گر به جای من ترا عشاق هست
جز تو در عالم مرا دلدار نیست
تا نخواهی صحبت اغیار نیست
[...]
روزه داری را که با خود کار نیست
جز بدیدار خدا افطار نیست
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.