ای صید نگاه تو در چین و ختن آهو
وای غالیه بو مویت چون نافهٔ تو بر تو
خورشید نهد هر روز بر خاک درتو رو
مشک ختنی گیرد از چین دو زلفت بو
با چشمه خور ای ماه یک روز مقابل شو
تا آینه وش گوئی عیبش همه روبرو
نرخ شکر خنده آن خسرو شیرین برد
گیسوش سر فرهاد آویخت بتار مو
از چنبر آن گیسو سر تافته کس حاشا
کاندر خم چوگانش خورشید فلک شد و
از انی انا الله دم آنشوخ نزد هیهات
چون شد شجر سینا یک پرتو حسن او
گر مدح علی گوید بشنو سخن مطرب
واعظ کند ار منعت مشنو سخن بدگو
چون خواجه کریم آمد غم نیست تهی دستی
نیکست مرا معشوق گر زشتم اگر نیکو
آشفته ام و شیدا بی پرده و بی پروا
نه سعدی و نه حافظ سلمان نیم و خواجو
گر شعر مرا مقدار نبود بر دانشور
قلب است زرم اما شد سکه به نام او
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف زیباییها و جذابیتهای معشوق میپردازد. شاعر با استفاده از تشبیهات زیبا، چهره و موی معشوق را به زیباییهای طبیعت و عناصر دیگر قیاس میکند. او همچنین به احساسات عاشقانهاش اشاره میکند و بیان میکند که عشقش او را مجنون کرده و در برابر زیبایی معشوق هیچ چیزی را نادیده میگیرد. شاعر به بزرگان ادب اشاره میکند و بیان میکند که خود را در این عشق به هیچ چیز نمیسنجیده و فقط عشق و زیبایی را میبیند. در نهایت، او با ابراز شیدایی و آشفتهحالی از عشقش، میگوید که این عشق برای او ارزشمند است و در آن شادی و غم یکی شده است.
هوش مصنوعی: ای زلفت مانند مشکی خوشبو، نگاهت شکار زیبایی است و همچون آهویی در مرتعهای چین و ختن، جذاب و دلرباست.
هوش مصنوعی: هر روز خورشید بر زمین تو طلوع میکند و آنقدر زیبایی دارد که از داغی و عطری که از گیسوانت برمیخیزد، تحت تأثیر قرار میگیرد.
هوش مصنوعی: ای ماه، یک روز به چشمان خورشید نگاه کن تا بتوانی به آینه بگویی تمام عیبهایش را رو به رویش ببینی.
هوش مصنوعی: خنده خسرو شیرین به اندازه شکر ارزشمند است و گیسوی او مانند توری، سر فرهاد را به زیبایی در بر گرفته است.
هوش مصنوعی: مثلاً از حلقهٔ زیبایی و جذابیت آن موها که به طرز خاصی تابیده شده، کسی نمیتواند فرار کند. در واقع، در خمیدگی این نزدیکی، نور و درخشش خورشید مانند توپ چوگان در بازی دیده میشود.
هوش مصنوعی: خدای واحد به من گفت که از عشق خود سخن بگو، اما چطور میتوانم به اندازهی زیبایی او توصیفش کنم، که شجرهی سینا نیز در برابر نور وجودش کم نور است.
هوش مصنوعی: اگر کسی در مدح علی صحبت کند، به حرفهای او گوش کن، اما اگر واعظی بخواهد تو را از موعظهای بازدارد، به حرفهای بد او توجه نکن.
هوش مصنوعی: وقتی که شخص بزرگوار و با محبت میآید، غم و اندوهی وجود ندارد. فقر و کمبود چیز خوبی است برای من، زیرا اگر معشوق من هم بدخلق باشد، هنوز هم خوب است.
هوش مصنوعی: من در حالتی آشفته و سرشار از شوق هستم، بدون هیچگونه حجاب و با شجاعت تمام. نه من سعدی هستم و نه حافظ، بلکه در جستجوی هویت خودم هستم و مانند سلمان و خواجو نخواهم بود.
هوش مصنوعی: اگر شعر من ارزشی ندارد، این احساس و دانش در دل خودم است که ارزشمند است، اما حالا این شعر به نام او (یعنی همین دل یا احساس) جا افتاده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هم آگه و هم ناگه مهمان من آمد او
دل گفت که کی آمد جان گفت مه مه رو
او آمد در خانه ما جمله چو دیوانه
اندر طلب آن مه رفته به میان کو
او نعره زنان گشته از خانه که این جایم
[...]
ای در چمن خوبی رویت چو گل خودرو
چین شکن زلفت چون نافهٔ چین خوش بو
ماه است رخت یا روز؟ مشک است خطت یا شب؟
سیم است برت یا عاج؟ سنگ است دلت یا رو؟
لعلت به در دندان بشکست لب پسته
[...]
در عشق تو ای مهرو! عاشق چو منی کوکو؟
تا بر سر ویرانها چون کوف زند «کو کو»
سوزد به غمت، سازد، در راه تو جان بازد
وانگه نظر اندازد بر روی تو از شش سو
ای غیرت ماه و خور، بردار نقاب از رخ
[...]
بسته کمر کینم، از قبضه کمان او
در کشتن من تیغش، افتاده به یک پهلو
چون سرو سوی مسجد آمد به نماز، اما
می خورده و چون غنچه آید ز دهانش بو
بیماری چشمش را تعویذ چو بنویسند
[...]
شاهنشه دین پرور، دارای سلیمان فر
آنکو بودش بر در، پیوسته شهان را رو
گردیده ز بس کوته، دست ستم از بیمش
بر خویش صبا لرزد، از گل چو ستاند بو
جودش ز جهان از بس، آیین طلب افگند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.