صرف خیال دوست شد منصب و جاه و مال من
کرد کمال من فلک از چه سبب وبال من
غنج دلال و عشوه ات ناز تو و کرشمه ات
گشت نصیب این و آن وای من و خیال من
آه که کرد مدعی وه که نکردم دلبرم
شرم زآب دیده دیده و رحم بر انفعال من
گر تو بمحمل اندری من دومت چو سگ زپی
قافله جمله غافلند از من و اتصال من
خون جگر بخورد او دادم و پروریدمش
چید رقیب عاقبت میوه زنونهال من
خیزم و افتمت زپی ایمه کاروان من
گر نگری به باز پس گریه کنی بحال من
یا که به پیچ مرحله یا برسان بقافله
چون شود از خدای را رد نکنی سئوال من
آشفته من کبوترم بر درو بام حیدرم
وه که زسنگ حادثه چرخ شکسته بال من
طوف کنم به بتکده درد کشم به میکده
خضر بگو که جرعهای نوش کن از زلال من
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این ابیات از درد عشق و حسرتهایی که بر دل او نشسته سخن میگوید. او به نداشتههایش اشاره کرده و از مقام و مال و جاه به عنوان خیالهایی که برایش مانده یاد میکند. عشق و جذبه محبوب او را بسیار تحت تأثیر قرار داده و او را دچار ناامیدی کرده است. شاعر از احساسات خود که به خاطر جدایی و بیتوجهی محبوبش به وی دست داده، مینالد و در انتظار وصالی دوباره است. همچنین، او به سختیهای زندگی و حادثههایی که به او آسیب رسانده اشاره میکند و از چشمه معرفتی میخواهد تا مرهمی برای دردهایش باشد. در کل، این اشعار بیانگر عمق احساسات عاشقانه و رنجهای ناشی از آن است.
هوش مصنوعی: فکر و خیال دوست برای من ارزش بیشتری از مقام و ثروت دارد؛ چرا که کمال من وابسته به اوست و حالا نمیدانم چرا این مسأله بر من سخت میگذرد.
هوش مصنوعی: زیبایی و دلربایی تو، در حالتی است که هرکسی را جذب میکند و به دلش مینشیند. وای به حال من و افکار و آرزوهایم که در این میان گم شدهاند.
هوش مصنوعی: آه، چه کسی میگوید که من به محبوبم دل نبستهام؛ او از اشکهایم شرمنده نشده و بر حال ناامیدیام رحم نکرده است.
هوش مصنوعی: اگر تو در حال خواب هستی، من همیشه به تو وفادارم، همچون سگی که در پی کاروان است و همه از حضور و ارتباط من بیخبرند.
هوش مصنوعی: من سختیها و دردهای فراوانی را تحمل کردم و افرادی را که بر سر راهم بودند، به خاطر او کنار گذاشتم. اما در نهایت، رقیب من موفق شد از تلاشها و زحمات من بهرهبرداری کند و میوهای را به دست آورد که نتیجه کوششهای من بود.
هوش مصنوعی: من برمیخیزم و میافتم به دنبال کاروان خودم. اگر به من نگاهی بیندازید، برای حال من گریه خواهید کرد.
هوش مصنوعی: به این معناست که یا باید به مسیر خود ادامه دهی و با گروه همراه شوی، یا از خداوند راه خود را بپرس و سوالاتی که در ذهن داری را مطرح کنی.
هوش مصنوعی: من در حالتی سردرگم و پریشانی هستم، مانند یک کبوتر که بر روی بام حضرت علی نشسته. افسوس که به خاطر مشکلات و سختیهایی که به من وارد آمده، قدرت پروازم را از دست دادهام.
هوش مصنوعی: من به بتکده میروم و با دردهای خود دست و پنجه نرم میکنم. به خضر بگو که از آب زلال من یک جرعه بنوشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای رخ جان فزای تو گشته خجسته فال من
باز نمای رخ، که شد بی تو تباه حال من
ناز مکن، که میکند جان من آرزوی تو
عشوه مده، که میدهد هجر تو گوشمال من
رفت دل و نمیرود آرزوی تو از دلم
[...]
وه که جدا نمیشود نقش تو از خیال من
تا چه شود به عاقبت در طلب تو حال من
ناله زیر و زار من زارتر است هر زمان
بس که به هجر میدهد عشق تو گوشمال من
نور ستارگان ستد روی چو آفتاب تو
[...]
ایکه بجاه و منزلت ره نبرد خیال من
از خم زلف مو بمو باز بپرس حال من
ناله زیر و بم کشم تا که رسد بگوش تو
تا که چو چنگ میدهد زلف تو گوشمال من
عید کنند خلق اگر در مه روزه از هلال
[...]
تا سر تو جدا ز تن سر به بدن وبال من
بعد تو انتصاب جان موجب انفعال من
یاد تو از روان من نام تو از مقال من
ذکر تو از زبان من فکر تو از خیال من
سوخت ز آتش غم هجر تو پر و بال من
چون شب تار روز من هفته و ماه و سال من
نقش تو در ضمیر من مونس لایزال من
ذکر تو از زبان من فکر تو از خیال من
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.