چندان بکویت ما پا فشردیم
تا سر باخلاص آنجا سپردیم
طوق سگانت کرده بگردون
خود را به تلبیس زآنها شمردیم
گر بود عقلی و ربود دینی
بالجمله پیشت تسلیم کردیم
گر فحش گفتی کردم دعایت
گر زهر دادی چون قند خوردیم
ساقی زرحمت دریاب دریاب
گر صاف نبود ممنون دردیم
در پیش تو غیر تا جان فدا کرد
ار رشک خجلت صد بار مردیم
ما را عمل نیست آشفته مطلق
یک کوه عصیان همراه بردیم
ای نور سرمد ای صهر احمد
ما از سگانت خود را شمردیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.