چنان بطره لیلای خویش مفتونم
که در فنون جنون اوستاد مجنونم
زپرده های دورن ای مژه چه میجوئی
که غنچه وش نبود غیر قطره خونم
بیار زآن می گلرنگ ساقی مجلس
که کام تلخ بود عمرها زافیونم
چه احتیاج باین نه سرادق نیلی
که خیمه هاست بسی بر فراز گردونم
مرا که یار بکامست و می بجام امشب
چه شکرها که بگویم ز بخت میگونم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از افسون و شگفتیهای عشق صحبت میکند و خود را در دنیای عشق لیلا غرق میبیند. او به حالتی جنونآمیز اشاره دارد و میگوید که هیچ چیز جز عشق و اشک بر چهرهاش باقی نمانده است. شاعر از ساقی میخواهد تا شرابی خوشرنگ بیاورد تا طعم تلخ زندگیاش که به سختی گذشته، کمی شیرینتر شود. او همچنین به نیاز نداشتن به زینتهای دنیا اشاره میکند و در نهایت از بخت خوش خود سخن میگوید که در کنار یار و نوشیدن جام، احساس شکرگزاری و خوشحالی میکند.
هوش مصنوعی: آنچنان مجذوب زیبایی لیلا هستم که در دیوانگی او، استاد جنون شدهام.
هوش مصنوعی: ای مژههای پنهان، چه چیزی را در پردههای دور از دیدت میجویی؟ غنچه و شکوفهای ندارم جز قطرهای از خونم.
هوش مصنوعی: ساقی، بگو تا آن می زیبای رنگی را بیاوری که زندگیام به خاطر تلخیاش مثل تند اسفند دود شده است.
هوش مصنوعی: به چه چیزی نیاز دارم به این چادر نیلی، وقتی که بیشمار خیمهها بر بلندای آسمان قرار دارند؟
هوش مصنوعی: امشب که دوست به خواستهام پاسخ داده و با شراب خوشحال هستم، چه قدر شکر و قدردانی از بخت نیکو و خوشیومنیام داشته باشم!
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چنان بطره لیلای خویش مفتونم
که در فنون جنون اوستاد مجنونم
زپرده های درون ای مژه چه میجوئی
که غنچه وش نبود غیر قطره خونم
بیار زآن می گلرنگ ساقی مجلس
[...]
من ای حریف نه مرد شراب گلگونم
به شادکامی غم جام پر کن از خونم
مرا ز هوش ببر از خم جنون ساقی
که سینه تنگ شد از حکمت فلاطونم
برو ادیب ز باران تیر طعنهٔ خلق
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.