گنجور

 
آشفتهٔ شیرازی

چنان بطره لیلای خویش مفتونم

که در فنون جنون اوستاد مجنونم

زپرده های دورن ای مژه چه میجوئی

که غنچه وش نبود غیر قطره خونم

بیار زآن می گلرنگ ساقی مجلس

که کام تلخ بود عمرها زافیونم

چه احتیاج باین نه سرادق نیلی

که خیمه هاست بسی بر فراز گردونم

مرا که یار بکامست و می بجام امشب

چه شکرها که بگویم ز بخت میگونم

 
 
 
فانوس خیال: گنجور با قلموی هوش مصنوعی
آشفتهٔ شیرازی

چنان بطره لیلای خویش مفتونم

که در فنون جنون اوستاد مجنونم

زپرده های درون ای مژه چه میجوئی

که غنچه وش نبود غیر قطره خونم

بیار زآن می گلرنگ ساقی مجلس

[...]

نیر تبریزی

من ای حریف نه مرد شراب گلگونم

به شادکامی غم جام پر کن از خونم

مرا ز هوش ببر از خم جنون ساقی

که سینه تنگ شد از حکمت فلاطونم

برو ادیب ز باران تیر طعنهٔ خلق

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه