زاهد شهر نیم تا به تو تزویر کنم
عاشقم عاشق با عشق چه تدبیر کنم
گوشمالم دهی ای عشق بتان همچون چنگ
که چو بربط همه شب ناله بم و زیر کنم
منکه دانم که کند گنج بویرانه مکان
دل ویرانه خود بهر چه تعمیر کنم
گفت ترک تو مرا ملک ستان شاید گفت
دو جهانی بیکی تجربه تسخیر کنم
چون نسیمم بکف افتد اگر آن زلف سیاه
مو بمو شرح پریشانی تقریر کنم
گفت آهم من اگر برق جهان سوز شوم
عجب است ار به دلی سنگین تأثیر کنم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر حاوی احساسات عمیق عاشقانه و دغدغههای درونی راوی است. او ابتدا به این موضوع اشاره میکند که به خاطر عشقش، نمیداند چگونه باید عمل کند و نگران است که نکند عشقش به او آسیبی برساند. او عشق را به چنگی تشبیه میکند که در آن با نالههایش درد و رنجش را بیان کند. راوی با آگاهی از ویرانی دلش، به دنبال راهی برای ترمیم آن است، و از تجربههای زندگیاش میگوید که چگونه میتواند دو دنیا را تسخیر کند. او به زیباییهایی مانند زلف سیاه معشوقش اشاره میکند و میگوید که میتواند جزئیات پریشانیش را به تصویر بکشد. در نهایت، به قدرت اثرگذاری اشک و آهش اشاره میکند و میگوید که اگر بخواهد میتواند تأثیر عمیقی بر دلهای سنگین بگذارد. این شعر ترکیبی از عشق، درد و جستجوی معنا در احساسات را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: زاهد شهر ناتوان است و من برای تو نقشه میکشم. من عاشق هستم و نمیدانم با عشق چه کار کنم.
هوش مصنوعی: ای عشق، مانند چنگ مرا سرزنش کن، مانند بربط که در تمام شب ناله میزند و به سمت پایین کشیده میشود.
هوش مصنوعی: من که میدانم جایی که گنج وجود دارد، دل و روح من خراب است. پس چرا باید تلاش کنم تا آن را درست کنم؟
هوش مصنوعی: گفتن ترک تو به من پادشاهی میدهد، شاید بتوانم با یک تجربه، هر دو جهان را تسخیر کنم.
هوش مصنوعی: اگر نسیم به دستانم بیفتد، میتوانم با آن زلف سیاه تو، داستان پریشانیام را روایت کنم.
هوش مصنوعی: اگر من مانند آتش سوزان و شعلهور باشم، عجیب نیست اگر بتوانم بر دلهای سنگین تأثیر بگذارم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
در غمت ناله ز دل زارتر از زیر کنم
همچو مرغ سحری ناله شبگیر کنم
از دل پاک کنم بر سر خاک تو نثار
گهری از صدف دیده چو توفیر کنم
با تو در باختن سر چو نکردم تقصیر
[...]
تا کی آخر ز غمت ناله شبگیر کنم
سوختم از غم عشق تو چه تدبیر کنم
هست زلف تو چو زنجیر من از راه جنون
خویشتن بسته آن زلف چو زنجیر کنم
در پس پرده اندیشه معبد کردار
[...]
صَنَما با غمِ عشقِ تو چه تدبیر کنم؟
تا به کِی در غمِ تو نالهٔ شبگیر کنم؟
دل دیوانه از آن شد که نصیحت شِنَوَد
مگرش هم ز سرِ زلفِ تو زنجیر کنم
آن چه در مدتِ هِجرِ تو کشیدم هیهات
[...]
دیده دریا چو شد از گریه چه تدبیر کنم
دل بطوفان نهم و چشم به تقدیر کنم
پیرم و مست جوانان ز خودم شرمی باد
که جوانان نکنند آنچه من پیر کنم
کس ره من ندهد در حی لیلی وش خویش
[...]
شرح درماندگی خود به که تقریر کنم
عاجزم چارهٔ من چیست چه تدبیر کنم
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.