مکن ملامت دل کاو بخالت از ره رفت
که مرغ زیرک از این دانه اوفتد در دام
بعقل ره نبرد سوی خیمه لیلی
خوشا کسی که بدیوانگی برآرد نام
عجب مدار که خاصان زعشق تو سوزند
که همچو شمع تو بی پرده ای بمحفل عام
مریض عشق نخسبد از آن که چشمانت
بگویدش عجبا للعلیل کیف ینام
من و طواف حریم وصال تو حاشا
که ریخت بال در این راه طایر اوهام
اگر چه دفتر آشفته شد سیه چه عجب
که دود آتش عشقت برآمد از اقلام
سیاه نامه من آن زمان سپید شود
که شویمش بمی عشق ساقی ایام
امام عصر و ولی خدا و حجت حق
که بهر مصلحتش ذوالفقار شد به نیام
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به عشق و دلدادگی میپردازد و به بیان احساسات و تفکرات خود دربارهی معشوق و عاشقی میپردازد. او به کنایه میگوید که دل خود را ملامت نکند، زیرا انسانهای زیرک از مشکلات زندگی درس میگیرند و از چنگال سختیها فرار میکنند. همچنین به زیبایی و جاذبههای معشوق اشاره میکند و میگوید که عشق میتواند خواب را از چشمان عاشق برباید.
شاعر بر این نکته تأکید میکند که در عشق، هر چند ممکن است اوضاع آشفته باشد، ولی در نهایت نتیجهای مثبت خواهد داشت و زندگی عاشقانه به اوج میرسد. در خاتمه، به مقام و جایگاه ولیعصر اشاره کرده و اعلام میکند که او برای مصالح خود به دفاع از حق میپردازد.
هوش مصنوعی: دل خود را سرزنش نکن که از راهی که میرفت، دوری میکند. چون پرنده زیرک ممکن است از این دانه به دام بیفتد.
هوش مصنوعی: کسی که به عقل و منطق نمیتواند به خیمه لیلی برسد، خوشا به حال آن کسی که با دیوانگی و عشق، نامی از او برآورد.
هوش مصنوعی: تعجب نکن که بعضی از افراد خاص از عشق تو میسوزند، چرا که مثل شمعی هستند که در جمع، بدون هیچ پردهای روشنایی میدهند.
هوش مصنوعی: عاشق بیتاب نمیتواند بخوابد چون چشمانت به او میگوید که چگونه ممکن است یک بیمار عشق آرامش داشته باشد.
هوش مصنوعی: من و دور زدن در اطراف حریم وصال تو، هرگز بالهای خیال این مرغ خیالی را در این مسیر رها نمیکنم.
هوش مصنوعی: هرچند که نوشتههای من به هم ریخته و نامنظم شده، جالب است که شعلۀ عشق تو همچنان از این نوشتهها بالا میرود.
هوش مصنوعی: زمانی که عشق ساقی ایام به ما رو کند، نامه سرنوشت من سفید و روشن خواهد شد.
هوش مصنوعی: امام زمان، ولی خدا و نشانه حق است که به خاطر مصالح خاصی در غیبت به سر میبرد و از وجودش استفاده نمیشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دریغم آید خواندن گزاف وار دو نام
بزرگوار دو نام از گزاف خواندن عام
یکی که خوبان را یکسره نکو خوانند
دگر که: عاشق گویند عاشقان را نام
دریغم آید چون مر تو را نکو خوانند
[...]
سرودگوی شد آن مرغک سرودسرای
چو عاشقی که به معشوق خود دهد پیغام
همی چه گوید؟ گوید که: عاشقا، شبگیر
بگیر دست دلارام و سوی باغ خرام
امید نیکی و تاج ملوک و صدر کرام
بزرگ خسرو آزادگان و فخر انام
بمین دولت و دولت بدو همیشه عزیز
امین ملت و ملت بدو گرفته نظام
سپهر کلی و جزوی بدو نموده هنر
[...]
دریغم آید خواندن گزاف وار دو نام
بزرگوار دو نام از گزاف خواندن عام
یکی که خوبان را یکسره نکو خوانند
دگر که عاشق گویند عاشقان را نام
دریغم آید چون مر ترا نکو خوانند
[...]
بنفشه زلف من آن سرو قد سیم اندام
بر من آمد وقت سپیده دم به سلام
درست گفتی کز عارضش برآمده بود
گه فرو شدن تیره شب سپیده بام
ز عود هندی پوشیده بر بلور زره
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.