تا خماری به سر از نشئهٔ دوشین دارم
میل یک بوسهای از آن لب نوشین دارم
بیستونوَش بکنم سینه چو فرهاد از شوق
تا که در ملک دل آن خسرو شیرین دارم
گفتم این عقد گهر را به جمال تو که بست
گفت بر گرد قمر عقد ز پروین دارم
من و همصحبتی گبر و مسلمان حاشا
کافرم گر به جز از عشق تو آیین دارم
گرد میخانه نه بیجاست طواف من مست
که در آن خانه سراغ می دیرین دارم
من و خونخواهی خود در صف محشر حاشا
که بسی شرم از آن دست نگارین دارم
باغبان سوسن و نسرینمَنِشان کز خط و زلف
من یکی باغ پر از سوسن و نسرین دارم
ساعدی برزده و خنجر خونریز به کف
من همه چشم بر آن ساعد سیمین دارم
گفته بودی که خورم خون دل مسکینان
من سودازده هم یک دل مسکین دارم
گفتم آن چشم سیه چیست به روی چو مهت
گفت در کشور روم آهوی مشکین دارم
گو میارید دگر نافهام از راه ختا
که دل آشفته در آن طره پرچین دارم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از احساسات عمیق و اشتیاق عاشقانهاش صحبت میکند. او به خماری ناشی از عشق و تمایل به بوسهای از معشوق اشاره میکند و خود را در وضعیتی شبیه به فرهاد میبیند که برای رسیدن به معشوقاش، در سینهاش شوق و آرزو دارد. شاعر همچنین از زیبایی و جذابیت معشوقش میگوید و عشق را به گونهای توصیف میکند که حتی از کافر بودنش نیز در این عشق شرمنده است. او در دنیای شراب و مستی به دنبال ملاقات با معشوق است و از شکوه و زیبا بودن چهرهاش تعریف میکند. در نهایت، در پایان شعر، به آنچه در دل دارد و عشقش به معشوقش تأکید میکند.
هوش مصنوعی: من هنوز تحت تأثیر خوشی شبی که گذراندهام هستم و میخواهم یک بوسه از آن لب شیرین داشته باشم.
هوش مصنوعی: اگر بخواهم به عشق و شوق آن خسرو شیرین برسم، باید خود را همچون فرهاد در سختیها و کوهها قرار دهم و قلبم را مانند سینه او به تپش درآورم.
هوش مصنوعی: گفتم این رابطه زیبا به خاطر زیبایی تو برقرار شده است. او پاسخ داد که من این پیوند را به دلیل درخشندگی و زیبایی ستاره پروین در کنار قمر دارم.
هوش مصنوعی: من و دوستی با کسی که دینش متفاوت است، من را کافر نکنید اگر تنها ایمان من عشق تو باشد.
هوش مصنوعی: شرابخانه مکانی نیست که بیهدف به آن وارد شوم؛ من به خاطر جستجوی شراب کهن، دور آن میگردم.
هوش مصنوعی: من و طلب انتقام خود در روز قیامت، هرگز به آن دست زیبای شرمنده نخواهم شد.
هوش مصنوعی: باغبان، سوسن و نسرین را نچین که من باغی دارم پر از زیبایی و گلهای خوشبو که خودم را در آن پرورش دادهام.
هوش مصنوعی: دست سیاه و خنجر تیز به دستم است و همه توجهام به آن دست نقرهای معطوف است.
هوش مصنوعی: شما گفته بودی که باعث ناراحتی و رنج مسکینان شدهام، اما من هم در دل خود دلی آکنده از غم و حسرت دارم.
هوش مصنوعی: من از او پرسیدم که آن چشم سیاه که بر روی توست چه خبر است، و او در پاسخ گفت که در سرزمین روم، آهویی سیاه و خوشبو دارم.
هوش مصنوعی: بیا و دوباره موهایم را از راه ختا بیاور که دل آشفتهام در آن گیسوی پرچین توست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا بسرشوری از آن خسرو شیرین دارم
کی بشکر دهنان من سر تمکین دارم
دل اگر مرغ نوآموز شد و ناله غریب
عجبی نیست که دلدار نوآئین دارم
گرنه از بد عملی بود ندانم از چیست
[...]
بر سر هر مژه چندین گل رنگین دارم
یعنی از عشق تو در بر دل خونین دارم
گر تو در سینهٔ سیمین دل سنگین داری
من هم از دولت عشقت تن رویین دارم
بر سرم گر ز فلک سنگ ببارد غم نیست
[...]
دست در حلقهٔ آن طرهٔ پرچین دارم
پنجه انداخته در پنجهٔ شاهین دارم
این همه چین که تو بر چهرهٔ من میبینی
یادگاریست کز آن طرهٔ پرچین دارم
زاهدم گفت ز دین شرم کن و باده مخور
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.