دلی که عشق بود در طبیعتش مجبول
کجا عدول نماید به حکمت معقول
گرم چو شمع بسوزی من آن نخواهم بود
که با حضور تو خاطر کنم بخود مشغول
گهی بمردم و گه زنده گشتمی ورنه
خبر نبود مرا هیچ از خروج و دخول
خبر نداش زاسرار یار ما جبریل
میان عاشق و معشوق عشق بود رسول
زخونبها نزند دم بحشر کشته عشق
که رمزهاست نهان پیش قاتل و مقتول
مسلم است دو عالم بعشق و بس زازل
که تا ابد نشود از زسلطنت معزول
حدیث دلبر خود با دگر بتان چکنم
اگر تمیز نداری زفاصل و مفضول
میانه علی و دیگران همین فرق است
که تیغ چوبی و سیف مهند مسلول
حدیث زلف تو می گفت دوش آشفته
ندا رسید که بس کن که الحدیث یطول
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف حالاتی از عشق و رابطه بین عاشق و معشوق میپردازد. شاعر باور دارد که دل عاشق به عشق مجذوب است و به حکمتهای عقلانی توجهی ندارد. او به نوعی از سوختن در عشق اشاره میکند و میگوید که اگر بخواهد در حضور معشوقش غرق در خودش شود، او در این حالت نخواهد بود.
شاعر به تجربیات خود از مرگ و زندگی و حالات بین آن اشاره میکند و میگوید که حتی جبریل نیز از اسرار عاشق و معشوق آگاه نیست. عشق به عنوان پیامی بین این دو شخصیت مهم در نظر گرفته شده است.
او به خونریزی ناشی از عشق و رازهایی که در آن نهفته است اشاره میکند و عشق را چیزی مسلم میداند که هیچگاه از آن خارج نخواهد شد.
در انتها، شاعر به تفاوت بین معشوق و دیگران اشاره میکند و میگوید که صحبت در مورد زلف معشوقش ممکن است طولانی شود، اما بر این امر تاکید دارد که در عشق هیچ چیز به جز عشق حقیقت ندارد.
هوش مصنوعی: دل عاشق در ذاتش تسلیم عشق است و چگونه میتواند از حکمت معقول منحرف شود؟
هوش مصنوعی: اگر مثل شمع بسوزی و گرم باشی، من دیگر آن شخص نخواهم بود که با حضور تو به خودم مشغول شوم.
هوش مصنوعی: گاه به حال مرگ میرفتم و گاه زنده میشدم، وگرنه هیچ خبری از ورود و خروج خودم نداشتم.
هوش مصنوعی: جبریل (فرشته وحی) هیچ دانشی از رازهای معشوق ما نداشت، ولی او در ارتباط عاشق و معشوق به عنوان پیامآور عشق عمل میکرد.
هوش مصنوعی: کسانی که به خاطر عشق جان باختهاند، در روز رستاخیز از خود صدایی برنمیآورند؛ چون حقیقتهایی وجود دارد که تنها بین قاتل و مقتول پنهان است.
هوش مصنوعی: به وضوح مشخص است که عشق و محبت در دو عالم وجود دارد و هیچ چیز نمیتواند از سلطنت عشق خارج شود و این قدرت همیشگی خواهد بود.
هوش مصنوعی: چگونه میتوانم درباره عشق محبوبم با دیگر معشوقها صحبت کنم، اگر تو فرق بین بهترین و بدترین را نمیفهمی؟
هوش مصنوعی: فرق علی و دیگران این است که علی همچون تیغی برنده و سلاحی کارآمد است، در حالی که دیگران مانند چوبی بیخاصیت و ضعیفاند.
هوش مصنوعی: دیروز راجع به زلف تو صحبت میکردم که ناگهان صدایی آشفته به گوشم رسید و گفت که بس است، صحبت دربارهاش خیلی طولانی میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عزیز کرد مرا باز در محل قبول
ظهیر دولت شاه و شهاب دین رسول
چنان شنید ز من شعر، کاحمد مختار
شنید وحی ز روحالامین به وقت نزول
چو در ستایش او لفظ من مکرر شد
[...]
همیشه روز تو چون عید و روزه ات مقبول
دلت بطاعت و دستت بمکرمت مشغول
زنفس او به لطافت همی رسند نفوس
ز عقل او متحیر همی شوند عقول
به گاه عزم دلیر و به گاه حزم حذور
گه غضب متانی، به گاه عفو عجول
مدار علم و عمل بر لطافتش مقصور
[...]
من ایستادهام اینک به خدمتت مشغول
مرا از آن چه که خدمت قبول یا نه قبول
نه دست با تو درآویختن نه پای گریز
نه احتمال فراق و نه اختیار وصول
کمند عشق نه بس بود زلف مفتولت
[...]
نشسته ام به خیالی که می پزم مشغول
سری ز عقل نفور و دلی ز خلق ملول
در اوفتاده به گردابِ فکر و قلزمِ عشق
که نه نهایتِ عرضش بود نه غایتِ طول
ولایتی که به دیوانگانِ عشق دهند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.