دوستان آه از فراق آه از فراق
الغیاث از اشتیاق از اشتیاق
دفع غم را جز می استعداد نیست
کم ترک می افتد آن هم اتفاق
وقت وقتی جرعه ای گر می چشم
زهر می گردد ز تلخی در مذاق
سیر کرد از زندگانی غربتم
چند گردم در خراسان و عراق
صبر من بگریخت از غوغای عشق
هم چنان کز حمله ی تنّین براق
آه اگر دولت اجابت می دهد
وقت رجعت بگذرم همچون براق
گر نبینم آفتاب روی دوست
ماه امیدم بماند در محاق
بلعجب کاری و مشکل حالتی
دیده در غرقاب و تن در احتراق
قصه کوته کن نزاری بازگوی
دوستان آه از فراق آه از فراق
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به درد و رنج ناشی از فراق و جدایی اشاره دارد. شاعر از اشتیاق و غمهای عمیق خود به دوستان سخن میگوید و بیان میکند که جز عشق و می نمیتواند این غم را تسکین دهد. او از سفرها و غربتهایش در خراسان و عراق صحبت میکند و از احساس تنهایی و ناامیدی ناشی از دوری از محبوبش گلایه میکند. در انتها، شاعر درخواست میکند که از این داستان غمانگیز کوتاهتر بگوید، زیرا درد فراق او را بینهایت رنج میدهد.
هوش مصنوعی: دوستان، به خاطر جدایی خیلی نگرانم و از دل تنگی خودم فریاد میزنم، کمک میخواهم چون به شدت مشتاق دیدار شما هستم.
هوش مصنوعی: تنها چیزی که میتواند غم را از ما دور کند، نوشیدن است. اگر شراب نخوریم، ممکن است به طور تصادفی دچار مشکلاتی شویم.
هوش مصنوعی: زمانی که انسان جرعهای از شراب مینوشد، تلخی آن به طعمی زهرآلود تبدیل میشود.
هوش مصنوعی: زندگیام در غربت گذشته و حال به من میگوید که چند بار باید در خراسان و عراق بگردم.
هوش مصنوعی: صبر من از هیاهوی عشق فرار کرد، مانند اینکه چنگال یک مار بزرگ به انسان حمله کند.
هوش مصنوعی: ای کاش اگر فرصتی برای پاسخگویی و اجابت دعا پیش آید، همانند براق به سمت مقصود خود روان شوم.
هوش مصنوعی: اگر نتوانم چهرهی دوست را ببینم، نور امید من در تاریکی محو خواهد شد.
هوش مصنوعی: عجب وضعیتی است که کسی در حال غرق شدن است و در عین حال دچار آتشسوزی نیز شده است.
هوش مصنوعی: ای نزاری، داستان را کوتاه کن و به دوستان بگو که آه در فراق چقدر دردناک است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گفت شیخا طاقت من گشت طاق
من ندارم هیچ طاقت در فِراق
در فراقت طاقت من گشت طاق
مستغاث از جور و بیداد ازفراق
جفت اندوه و فغانم روز و شب
تا بماندَستَم، من از وصل تو طاق
جز خیال تو ندارم هم نشین
[...]
سینه خواهم شرحه شرحه از فراق
تا بگویم شرح درد اشتیاق
آمدم بیرون زمانی از وثاق
خاطری پر غم دلی پر اشتیاق
بر لب آمد جان ما از اشتیاق
شد چو صبرم تلخ از هجران مذاق
از دو چشم پر غمم خون می چکد
یک زمان از شوق و یک دم از فراق
در فراق روی خوبت ای صنم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.