دلی کز هجر طاق ابرویت طاقت بود طاقش
بزن با ناوک مژگان که از جانست مشتاقش
اگر مستی بدور عشق بسته عهد مستوری
بیک پیمانه بشکن ساقیا پیمان و میثاقش
خوشا طوفانی بحری که گردابش بود ساحل
خوشا مسموم عشق تو که باشد زهر تریاقش
نشد گر آفتاب می زشرق جام زر طالع
چرا تابید مستان را بجان انوار اشراقش
بگردان مطرب آهنگ مخالف را در این پرده
حصاری را بدست آور که شد مغلوب عشاقش
پر پروانه را چون سوخت شمع آتش بجان آمد
که از سوز درون خویش آگه شد زاخراقش
عبث آشفته جستن از منافق کام دل تا کی
بخواه از پیر میخانه که بس عام است انفاقش
علی آن ساقی کوثر علی شاه سخاپرور
که باشد ریزه خوار خوان همه امکان و آفاقش
بود چون طلعت تو مه اگر او را دهن باشد
بود چون قامت تو سرو اگر سیمین بود ساقش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سمنبوی آن سر زلفش که مشکین کرد آفاقش
عجب نی ارتبت گردد ز روی شوق مشتاقش
دو مار افسای عینینش دو مارستند زلفینش
که هم مارست مار افسای و هم زهرست تریاقش
به خواب اندر سحرگاهان خیالش را به بردارم
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.