چشم مهجور کی بود خوابش
که بر آبست صبر و پایابش
حاش لله اگر بیارامد
آنکه کشتی شکسته سیلابش
نبودش اشتیاق آب بسر
ماهئی کاوفتد بقلابش
هر که دارد هوای صحبت دوست
گو ببر جورها زاصحابش
طالب بارگاه سلطانی
نازو منت کشد زبوابش
دردمندی که شد زعشق علیل
نیست جز بوسه تو جلابش
هر که مستسقی است از تف هجر
نکند غیر وصل سیرابش
دل من با رخت نمی تابد
نقص باشد کتان زمهتابش
وه چه بازی بود محبت را
که بشش در درند احبابش
یک شب آشفته و حکایت زلف
مختصر کن مده تو اطنابش
کشته عشق را دیت بمثل
گوسفند است و تیغ قصابش
گر کنی غوص بحر وحدت را
جز علی نیست در نایابش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و فاصله بین محبوب و عاشق است. شاعر به حالت خوابآلود و دوری از محبوب اشاره میکند و وضعیت روحی خود را به تصویر میکشد. او به حسرت و اشتیاق برای وصال دوست میپردازد و درد و رنج ناشی از عشق را توصیف میکند. همچنین به زیبایی و پیچیدگی عشق و رابطههای انسانی اشاره کرده و به تنهایی و ناامیدیهایی که از جدایی ممکن است بوجود آید، میپردازد. در پایان، شاعر به وحدت و حضور خداوند در زندگی اشاره میکند و اینکه در اعماق حقیقت تنها علی وجود دارد.
هوش مصنوعی: چشم غایب از محبوب هرگز خوابش نمیرسد، زیرا در دل او صبر و تحمل برای دیدار او وجود دارد.
هوش مصنوعی: اینکه شخصی با مشکلات و چالشها آرامش پیدا کند، مانند این است که یک کشتی شکسته بتواند در طوفانها و سیلابها از جایی نجات یابد. اگر چنین چیزی رخ دهد، انسان باید آن را غیرممکن بداند.
هوش مصنوعی: اگر آبی در دست نباشد، هیچ اشتیاقی به آن ماهی که در تله افتاده، وجود ندارد.
هوش مصنوعی: هر کسی که دوست دارد با دوستانش در ارتباط باشد، باید از بدمستیها و رفتارهای ناپسند اطرافیانش دوری کند.
هوش مصنوعی: کسی که به دنبال پذیرش و محبت از سوی یک پادشاه است، با ناز و ذلت از درهای او وارد میشود و از او خواستههایش را میطلبد.
هوش مصنوعی: کسی که به خاطر عشق، دچار درد و رنج شده، جز بوسه تو چیزی نمیتواند او را درمان کند.
هوش مصنوعی: هر کسی که از درد جدایی رنج میبرد، تنها با وصل و نزدیک شدن میتواند به آرامش و سرزندگی برسد.
هوش مصنوعی: دل من با دیدن تو تاب و توان ندارد، انگار که زیبایی تو مانند نوری است که در کتان ایجاد نقص میکند.
هوش مصنوعی: چه بازی جالب و عجیبی بود محبت که دوستانش را به چنگ انداخت.
هوش مصنوعی: در یک شب پراضطراب، داستان زیبایی را از زلفی کوتاه بازگو کن و نیازی به گسترش آن نیست.
هوش مصنوعی: عشق باعث شده است که فردی مانند قربانی گوسفند در دست قصاب به سرنوشت دردناکی دچار شود.
هوش مصنوعی: اگر به عمق دریای یکیّت نفوذ کنی، چیزی جز علی در آن نمییابی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عقل را نقل کرده اسبابش
نفس را پی بریده انسابش
فندقی رنگ داده عنابش
گشته شنگرف سوده سیمابش
هیچ چشمی ندیده در خوابش
رخ ندید آفتاب و مهتابش
هر که بی دوست میبرد خوابش
همچنان صبر هست و پایابش
خواب از آن چشم چشم نتوان داشت
که ز سر برگذشت سیلابش
نه به خود میرود گرفته عشق
[...]
تابد از هر بدن برون تابش
تابشش را ببین و دریابش
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.