پرشکوه دلی دارم از خون جگر لبریز
لبریز چو گردد خم شاید که کند سر ریز
از آه جگرسوزم کانون درون تفته
ایساقی آتش دست آبم تو بر آتش ریز
خواهی که برقص آری حوران بهشتی را
ای لعبت چین بر رقص دستی بزن و برخیز
عشق آمده در میدان با او سپهی انبوه
ای عقل تنک مایه زین خیل وحشم بگریز
در سلسله زهاد جز سردی و خشکی نیست
زین سلسله بیرون رو در سلسله آویز
ایدل بسر زلفش این عربده ات از چیست
با بازتو ای گنجشک پنجه مکن و مستیز
آشفته چه خواهد کرد زین صاف که مینوشد
صوفی که بود در رقص زین باد درد آمیز
شد صفحه پر از عنبر مشکین بودم دفتر
تا مدح علی بنوشت این خامه عنبر بیز
مجروح شدی ای دل بگذر ز خم مویش
ناسور شده زخمت از غالیه کن پرهیز
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر احساس عمیق عشق و دلشکستگی را به تصویر میکشد. شاعر با قلبی پر از درد و آشفتگی به توصیف احوال خود میپردازد و از آتش عشق و عواطفش سخن میگوید. او به زیبایی و شور زندگی حوران بهشتی اشاره کرده و بر لزوم فرار از عقل خشک و زهد سخن میگوید. در ادامه، شاعر به عشق و جذابیت معشوق اشاره میکند و از دل زخمخورده خود مینالد که به سختی میتواند از جذابیت او بگذرد. در کل، این شعر بیانگر تنش بین عشق و عقل و جستجو برای لذت و زیبایی در زندگی است.
هوش مصنوعی: دلی پر از احساس و درد دارم که به شدت پر شده است. اگر دل شاد شود و خم شود، شاید بتواند این احساسات را برون بریزد و آرام شود.
هوش مصنوعی: از درد و رنج دل من آتشی در درونم شعله ور است. ای کسی که میتوانی، بر این آتش آب بریز و آن را خاموش کن.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی که حوران بهشتی به رقص درآیند، ای معشوق زیبا، با دستانت به آنها اشاره کن و برخیز.
هوش مصنوعی: عشق به میدان آمده و با خود لشکری بزرگ را آورده است. عقل که ناتوان و کمفهم است باید از این جمعیت وحشی فرار کند.
هوش مصنوعی: در میان زاهدان فقط سردی و بیاحساسی یافت میشود، پس از این جمع جدا شو و به جمعی پیوستهتر بپیوند.
هوش مصنوعی: عزیزم، چرا به خاطر زلف معشوق اینقدر جنجال میکنی؟ ای گنجشک، با باز (پرنده شکارچی) درگیر نشو و با او درافتاد نکن.
هوش مصنوعی: آدم آشفته چه سودی از این آرامش میبرد؟ در حالی که صوفی در حال نوشیدن است و در رقص بادهای دردناک به سر میبرد.
هوش مصنوعی: صحیفهای که من دارم، مملو از عطر خوش عنبر و مشک است، چون وقتی به نوشتن فضایل علی مشغول شدم، این قلم بوی عنبر را به خود گرفت.
هوش مصنوعی: ای دل، دیگر از زیبایی موهای او نگذرو، چون زخمی که بر دلت نشسته است، به شدت درد میکند. از عطر و بوی او دوری کن تا زخمات بیشتر نشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ساقی، می مهرانگیز، در ساغر جانم ریز
چون مست شوم برخیز، زان طرهٔ شورانگیز
ایساقی آتش دست زآن آب شرار انگیز
از خم بسبو افکن از شیشه بساغر ریز
افسرده دلم مطرب پژمرده گلم ساقی
بنشین و بده جامی دستی بزن و برخیز
آتشکده کن دلرا زآن شعله جواله
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.