چه ای زلف که گه مشگ دهی گه عنبر
که بود چین و ختا در همه چینت مضمر
تو و داود زره گر شده بی آتش لیک
او زره ساخت زآهن تو زمشک و عنبر
سبحه شیخ زتو پاره و زنار مغان
هم مسلمان زتو در شکوه بود هم کافر
گه زنی مروحه بر آتش دلهای کباب
گه شوی عود و زخط دود کنی در مجمر
گاه از سحر بپوشی ید بیضا از خلق
گه شوی در کف موسی پی معجز اژدر
مار ضحاک شوی گاه و کنی رخنه بمغز
گاه هندو شوی و سجده کنی بر آذر
گر تو هندوئی و خورشید پرستی ایزلف
بالش از ماه چرا کردی و ازخور بستر
گه مجاور شده ای بر سر چاه بیژن
گه کمند از تو کند رستم و طوس و نوذر
سختتر از زرهی نرم تر از ابریشم
بسیاهی شب هجران به درازای محشر
گا زنجیر شوی از پی تدبیر جنون
گاه دیوانه کنی خلق چو دیو کافر
گرنه فتراک علی صاحب تیغ دو سری
از چه آویخته ای خویش بر ابروی دو سر
لاجرم زآن شده آشفته بقید تو اسیر
که شبیه است شکنجت بکمند حیدر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف زیباییهای زلف معشوق و تأثیرات آن بر دل و زندگی انسانی میپردازد. شاعر به مقایسه زلف با مواد گرانبهایی چون مشک و عنبر میپردازد و به قدرت دیوانگی و جذابیت معشوق اشاره میکند. او به تحولات و تغییرات فراوانی که معشوق در دلها ایجاد میکند، از آرامش تا جنون و تأمل در دین و فرهنگهای مختلف، اشاره مینماید. هرچند این زلف زیبا و تأثیرگذار است، اما شاعر در نهایت به زنجیر کردن دلهای عاشقان و دیوانه کردن آنها اشاره میکند و نشان میدهد که این زیبایی میتواند انسان را به چالش بکشاند و اسیر کند.
هوش مصنوعی: تو زلفی داری که گاهی بوی مشک میدهد و گاهی بوی عطر، و در هر حلقهات زیبایی و رازهایی نهفته است.
هوش مصنوعی: تو و داود زرهای ساختهاید بدون آتش، اما او زره را از آهن ساخته و تو از مشک و عنبر.
هوش مصنوعی: دعای شیخ و ریسمان مغان هر دو از تو بهرهمندند. هم مسلمانان از نعمت تو برخوردارند و هم کافران.
هوش مصنوعی: گاهی بر آتش دلهای سوخته میدمد و گاهی چوب عود را برمیدارد و بخار دود او را در مشک پخش میکند.
هوش مصنوعی: گاهی از سحر و جادو در پوشی که همچون ید بیضا (دست سفید و معجزهآسا) از نگاه دیگران پنهان بمانی، و گاهی در دستان موسی باشی و با معجزهات مردم را حیرتزده کنی.
هوش مصنوعی: گاهی مانند مار زنگی خطرناک میشوی و به دیگران آسیب میزنی، و گاهی هم به هندوها و موجودات دیگر احترام میگذاری و برایشان سجده میکنی.
هوش مصنوعی: اگر تو هندو هستی و خورشید را میپرستی، چرا بالشتت را از ماه درست کردهای و بستر خواب خود را از نور خورشید ساختهای؟
هوش مصنوعی: گاهی در کنار چاه بیژن قرار گرفتهای، گاهی هم رستم، طوس و نوذر به دام تو میافتند.
هوش مصنوعی: خیلی سختتر از زره و در عین حال لطیفتر از ابریشم، تاریکی شب جدایی به اندازه روز قیامت است.
هوش مصنوعی: اگر برای تدبیر و مدیریت به زنجیر وصل شوی، گاهی دیوانهوار مردم را مانند یک دیو کافر تحت تأثیر قرار میدهی.
هوش مصنوعی: اگر نه اینکه فتراک علی (علامت یا نشانی از قدرت و شجاعت او) به دو لبه تند (تیغ دو سری) خود آویخته میشود، پس تو چرا بر ابروهایت چنین نشان بزرگی را به نمایش گذاشتهای؟
هوش مصنوعی: به ناچار به دلیل وجود تو، در بند و درگیر شدهام، چرا که پیچش و زیبایی تو شبیه به قید و بندهایی است که حیدر (علی) برای سربازانش به کار میبرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از خضاب من و از موی سیه کردن من
گر همی رنج خوری، بیش مخور، رنج مبر!
غرضم زو نه جوانی است؛ بترسم که زِ من
خردِ پیران جویند و نیابند مگر!
رمضان رفت و رهی دور گرفت اندر بر
خنک آن کو رمضان را بسزا برد بسر
بس گرامی بود این ماه ولیکن چکنم
رفتنی رفته به و روی نهاده بسفر
سبکی کرد و بهنگام سفر کرد و برفت
[...]
عید شاداب درختیست که تا سال دگر
از گل و میوۀ او بوی همی یابی و بر
بوی آن گل بترازد چو خرد کار دماغ
بر آن میوه بتازد چو خرد سوی جگر
زین گل و میوه همان به که یکی گیرد بار
[...]
دستهها بسته به شادی بر ما آمدهای؟
تا نشان آری ما را ز دل افروز بهار؟
ای دلارام و دل آشوب و دلاویز پسر
عهد کرده بوفا با من و نابرده بسر
غم عشق تو روانم بلب آورده بلب
درد هجر تو توانم بسر آورده بسر
شمنان چون تو ندیدند و نبینند صنم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.