ای کلک قضا را خط تو حاصل تحریر
وز نقش نظیر تو خجل خامه تقدیر
یک دوره زکریاس تو حاشا که کند طی
صددور گر افلاک درآیند بتدویر
سودای تو افزود جنون کاست دل ودین
گم شد بکف از زلف تو سررشته تدبیر
زنار ببر بت شکن و سبحه فروهل
تا چند دهی رشته باین دانه تزویر
بر گردن خورشید ززلف تو کمندی
برپای مه چارده از خط تو زنجیر
رخساره نورانی تو آیه نور است
خط تو بر آن آیه نور آمده تفسیر
زلف تو زره ساز چو داود باعجاز
ابروی تو چون تیغ علی گشت جهانگیر
زلف تو چه دامی شده صیاد کدامست
کاهوی سیه مست تواش آمده نخجیر
تا دور شد از حلقه آنزلف شب آسا
آشفته ندارد بجز از ناله شبگیر
سازند زخاکم همه اکسیر و عجب نیست
تا بر من خاکی زده از مهر تو اکسیر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و شکوه یک معشوقه میپردازد و توصیفاتی از ویژگیهای ظاهری و تأثیرات روحی او بر شاعری دارد. شاعر میگوید که خط و نقش معشوقه بر تقدیر او اثر میگذارد و حتی در تلاش برای جدایی از عشق او، دچار جنون شده است. معشوقه به قدری بر دل و دین او تسلط دارد که نیازی به تدبیر و تدبیر او به دست زلفهای او گم میشود. همچنین، شاعر نقش عشق را به گونهای تفسیر میکند که با نور و روشنایی مرتبط است و زیباییهای معشوقه را با نمادهای مذهبی و تاریخی مقایسه میکند. در نهایت، او به ارتباط عمیق خود با معشوقه اشاره میکند و میگوید که تأثیر مهر او بر زندگیاش همچون اکسیر است، که او را از خاکی بودن به کیفیتی برتر میبرد.
هوش مصنوعی: ای قلم تقدیر، خط تو نتیجهی سرنوشت است و از تصویر تو، قلم تقدیر نیز خجالت میکشد.
هوش مصنوعی: اگر زکریا در دایرهای از زمان قرار گیرد، هرگز نمیتواند از سیر گذر زمان و تغییرات آن فرار کند. حتی اگر ستارگان و آسمان نیز در دایرهای بچرخند، باز هم نمیتوانند از سرنوشت و تقدیر رهایی یابند.
هوش مصنوعی: عشق و شوق تو دیوانگی مرا بیشتر کرده است، دل و دین من فراموش شده و در دست من از زلف تو هیچ راه تدبیر و چارهای وجود ندارد.
هوش مصنوعی: این بیت به موضوع انزجار از نفاق و دورویی اشاره دارد. شخصی که به تزویر و ریاکاری میپردازد، در حقیقت به باطل میچسبد و این عمل باعث دوری او از حقیقت میشود. او باید از این رفتارها پرهیز کند و به راستی و صداقت روی آورد.
هوش مصنوعی: بر گردن خورشید، زلف تو مانند کمند بسته شده و مه چهاردهم به خاطر خط تو زنجیر شده است.
هوش مصنوعی: صورت درخشان تو نمادی از نور است و نوشتهات بر آن نماد نور، تفسیر و توضیحی بر آن نور به شمار میآید.
هوش مصنوعی: موهای تو مانند زرهی است که داود با آن جنگید و ابروی تو مانند تیغ علی، جهان را زیر سلطه خود دارد.
هوش مصنوعی: زلف تو مانند دام بزرگی شده که صیادها به دنبال شکار هستند. این کاهوی سیاه و دلبر در گوشهای، به دام تو افتاده و سرمست از زیباییات شده است.
هوش مصنوعی: زمانی که شب با زیبایی و آرامش خود از ما دور میشود، دیگر هیچ چیزی جز ناله ی صبحگاه نمیماند که آشفته کننده است.
هوش مصنوعی: از خاک مرا ساختهاند و این از شگفتیهاست، اما نیک بدان که اگر از خاک هم بر اثر عشق تو چیزی بر من نشسته باشد، آن چیز هم نَفَس خاصی دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نظار ز دیدار همه چیز شود سیر
از دیدن او سیر نگردد دل نظار
برخیز و بمیخانه خرام ای بت کشمیر
می خور که بمی گردد اندوه جوان پیر
آن ناقد هر گوهر و آن کاشف هر راز
کز رطل همی خندد چون برق بشبگیر
گر بوی بسنگ آرد سنبل دمد از سنگ
[...]
معلوم نگردد سخن عشق بتقریر
کایات مودت نبود قابل تفسیر
مرغان چمن را بسحر همنفسی نیست
در فصل بهاران بجز از ناله شبگیر
زینگونه چو از درد بمردیم چه درمان
[...]
عمریست تو را بر سرسید گذری نیست افتاده بزنجیر
با یاد تو از زندگی او اثری نیست چون کودک تصویر
آهوی تو را سوی ایران نظری نیست از ماست چه تقصیر
از حال پریشان کمالت خبری نیست هیهات چه تدبیر
هر نقش که بر لوح قضا خامه تقدیر
درزایچه طالع هر کس زده تحریر
یکنقطه ازآن حال شود گرچه باصلاح
تجدید کند دایره ها موجد تدویر
روز ازلم قرعه چو در جرعه کشی رفت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.