وه که مطرب بود امشب به سر رای دگر
پرده عشق کند ساز و زند جای دگر
در ره کعبه عشق تو بپا نتوان رفت
باید از سر کنم اندر طلبت پای دگر
گر رضای تو بود خوردن خون عشاق
جز رضای تو نداریم تمنای دگر
لاجرم همرهشان وامق و مجنونی هست
گر بیارند زنو لیلی وعذرای دگر
دشت امکان ببر خازن عشقش تنگست
خیمه زن ای دل عاشق تو بصحرای دگر
بتماشای تو آیند عروسان چمن
که گل روی تو را هست تماشای دگر
شادی ار رفت و غم آمد بدر دل چه غمست
که زدل برد غم عشق تو غمهای دگر
نوبت خوشدلی امشب بزن ای مطرب بزم
تا که نوروز کنم عید بفردای دگر
غاصت حق علی میرود آشفته بنار
زانکه جز دوزخ او را نبود جای دگر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از مطرب و موسیقی صحبت میکند و به عشق و طلب آن اشاره دارد. وی میگوید که در مسیر عشق نمیتوان به آسانی قدم گذاشت و باید با جدیت دنبال آن رفت. اگر عشق واقعی وجود داشته باشد، تنها رضای محبوب مهم است و هیچ تمنای دیگری وجود ندارد. شاعر اشاره میکند که عاشقان واقعی همواره در جستجوی معشوق خود هستند و در این مسیر ممکن است به حسرتهایی برخورد کنند. در نهایت، به شادی و خوشدلی نیز اشاره میشود و شاعر از مطرب میخواهد که با نواختن موسیقی، فضای شادی را در مراسم ایجاد کند. شاعر همچنین به غصههایی که در دل دارد، چون عشق را غمانگیز میداند، و به حقیقتی دربارهی حق علی و دوزخ اشاره میکند.
هوش مصنوعی: امشب موسیقیدان با طرز دیگری نغمه میزند و عشق را به شیوهای تازه به تصویر میکشد و مکان دیگری را برای نواختن انتخاب کرده است.
هوش مصنوعی: برای رسیدن به کعبه عشق تو نمیتوان با آسانی پیش رفت. باید تمام وجودم را آماده کنم و بهدنبال تو بروم، زیرا نمیتوانم با پای دیگر از سر عشق تو بگذرم.
هوش مصنوعی: اگر خوشنودی تو در خوردن خون عاشقان باشد، جز رضایت تو آرزوی دیگری نداریم.
هوش مصنوعی: بدون شک، همواره عاشقانی وجود دارند که شبیه وامق و مجنون هستند، اگر به آنان لیلی و عزیز دیگری را معرفی کنند.
هوش مصنوعی: عشق واقعی و حقیقی به ما یادآوری میکند که گاهی اوقات باید از محیط و شرایطی که در آن هستیم، فاصله بگیریم و به سمت جاهای جدید و ناشناخته برویم. دل عاشق باید به دنبال تجربههای جدید در دنیایی گستردهتر باشد.
هوش مصنوعی: عروسان گلزار به تماشای تو میآیند، زیرا زیبایی چهرهات را نگاه میکنند و هیچ زیبایی دیگری برایشان اهمیت ندارد.
هوش مصنوعی: اگر شادی رفته و غم به دل آمده، چه جای نگرانی است وقتی که غم عشق تو، تمام غمهای دیگر را از دل دور کرده است.
هوش مصنوعی: امشب وقت خوشحالی و شادی فرا رسیده است، پس ای نوازنده، بیفزا بزم و شادی کن تا من بتوانم نوروز را جشن بگیرم و به فردا برسم.
هوش مصنوعی: علی که حق خود را ضایع دیده، در حالی که در عذاب و پریشانی است، به سمت آتش دوزخ میرود؛ زیرا برای او جایی دیگری وجود ندارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هر شب اندیشه دیگر کنم و رای دگر
که من از دست تو فردا بروم جای دگر
بامدادان که برون مینهم از منزل پای
حسن عهدم نگذارد که نهم پای دگر
هر کسی را سر چیزی و تمنای کسیست
[...]
ای رخ خوب تو چون گل چمن آرای دگر
وی لب لعل تو چون مل طرب افزای دگر
خوشتر از روی چو گلنار تو بر سرو سهی
نشکفد هیچ گلی بر سر و بالای دگر
هر کجا دل رود آید بسر کوی تو باز
[...]
ای غم عشق تو چون می طرب افزای دگر
همچو من مانده در عشق تو شیدای دگر
پیش ازین انده بیهوده همی خورد دلم
بازم استد غم عشق تو زغمهای دگر
چون برون می نرود از دل من دانستم
[...]
میپزد باز سرم بیهده سودای دگر
میکند خاطر شوریده تمنای دگر
هوس سروقدی گرد دلم میگردد
که ندارد به جهان همسر و همتای دگر
دوش در کوی خودم نعره زنان دیده ز دور
[...]
کردم از سید راگوی سوالی که ترا
هست جز رای و جز اندیشه سودای دگر
گفت صد رای دگر با تو بگویم لیکن
که من از دست تو فردا بروم جای دگر
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.