گنجور

 
آشفتهٔ شیرازی

در آن مقام که در جلوه ماه من باشد

چه جای شمع که خورشید انجمن باشد

کجا زکوثر و تسنیم دل شود محفوظ

اگر شراب لبانت نصیب من باشد

زوصل لعل تو گر مدعی سلیمان شد

ولی نه خوی سلیمان در اهرمن باشد

بزاغهای بهشتی که خالهای تواند

بگو بهشت چرا منزل زغن باشد

اگر نه سوز تو در دل نهفته است چو من

زبان شمع چرا آتشین سخن باشد

غریبم ار به بهشتم برند در محشر

مرا بکوی خرابات چون وطن باشد

سخن بغیر حق آشفته نشنود زتو کس

مدیح شاه زمانت چو در دهن باشد

خدیو کشور امکان علی امام نخست

که آخرین پسرش صاحب زمن باشد

ستوده مهدی قائم که هشت باغ بهشت

زلطف نکهت خلقش کمین چمن باشد

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
مولانا

کسی که عاشق آن رونق چمن باشد

عجب مدار که در بی‌دلی چو من باشد

حدیث صبر مگویید صبر را ره نیست

در آن دلی که بدان یار ممتحن باشد

چو عشق سلسله خویش را بجنباند

[...]

حافظ

خوش است خلوت اگر یار یارِ من باشد

نه من بسوزم و او شمعِ انجمن باشد

من آن نگینِ سلیمان به هیچ نَسْتانَم

که گاه گاه بر او دستِ اهرمن باشد

روا مدار خدایا که در حریمِ وصال

[...]

امیرعلیشیر نوایی

اگر به میکده ام یکشب انجمن باشد

چراغ انجمن آن به که یار من باشد

چه میل باغ کنم با وجود قد و رخش

که صد فراغتم از سرو و یاسمن باشد

ز زلف پرشکنش صید دل چسان برهد

[...]

نظیری نیشابوری

گهی که وقت علاج دماغ من باشد

نسیم در یمن و نافه در ختن باشد

مقیدم به بت خود چنان که می خواهم

نه بت پرست، نه بت گر، نه بت شکن باشد

ز طور عشق همه کار عقل دیگر شد

[...]

واعظ قزوینی

همین توقعم از تنگ آن دهن باشد

که گاه هم شکر افشان، ز حرف من باشد؟

کشی مصور اگر زحمت شبیه مرا

مکش تو هیچ ز من، تا شبیه من باشد

بجز تلاش کنان صف نعال، کجاست

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه