در سینه بازم آتش نمرود میرود
زآن آتشم چو شمع به سر دود میرود
نمرود کو که از نم چشمم حذر کند
کز این نمم به دجله و شط رود میرود
پاکست همچو آینه قلبش زآب و می
رندی اگر که خرقه میآلود میرود
زاهده عمل به شرک برد پیش صیرفی
بنگر دغل که قلب زراندود میرود
نه طالب نعیم نه در بیم از جحیم
عاشق پی رضای تو خشنود میرود
او را به دل ز نور محبت اثر نبود
با تو اگر ز کوی تو مردود میرود
هرکاو نوای بربط عشقش بود به گوش
از ره کجا ز چنگ و نی و عود میرود
شیخی که روی تافت ز میخانه بر حجاز
کورانه رو به کعبه مقصود میرود
آشفته را گناه فزونست از حساب
اما روان به بارگه جود میرود
حیدر که با ولایت او از طرب خلیل
خندان چو گل در آتش نمرود میرود
دست تهی است تحفه بر صاحب کرم
زان بنده بیعمل بر معبود میرود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عاشق چو گفتیش که برو زود میرود
نازم به خواجگی غضبآلود میرود
امشب به بزم دوست کسی نام ما نبرد
گویی سخن ز طالع مسعود میرود
از نامهام مرنج که آخر شدهست کار
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.