عاشق چو گفتیش که برو زود میرود
نازم به خواجگی غضبآلود میرود
امشب به بزم دوست کسی نام ما نبرد
گویی سخن ز طالع مسعود میرود
از نامهام مرنج که آخر شدهست کار
شمع خموشم و ز سرم دود میرود
شادم به بزم وعظ که رامش اگر چه نیست
باری حدیث چنگ و نی و عود میرود
فردوس جوی عمر به وسواس داده را
سرمایه نیز در هوس سود میرود
نخوت نگر که می خلد اندر دلش ز رشک
حرفی که در پرستش معبود میرود
ما هم به لاغ و لابه تسلی شویم کاش
نادان ز بزم دوست چه خشنود میرود
رشک وفا نگر که به دعویگه رضا
هرکس چگونه در پی مقصود میرود
فرزند زیر تیغ پدر مینهد گلو
گر خود پدر در آتش نمرود میرود
غالب خوش است فرصت موهوم و فکر عیش
تاری که نیست در سر این پود میرود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
در سینه بازم آتش نمرود میرود
زآن آتشم چو شمع به سر دود میرود
نمرود کو که از نم چشمم حذر کند
کز این نمم به دجله و شط رود میرود
پاکست همچو آینه قلبش زآب و می
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.