|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات
|
|
راهنمای نوار ابزار
|
|
پیشخان کاربر
|
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر
|
|
اعلانهای کاربر
|
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه)
|
|
خروج از حساب کاربری گنجور
|
|
لغزش به پایین صفحه
|
|
لغزش به بالای صفحه
|
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر
|
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش
|
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط
|
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور
|
|
کپی متن شعر جاری در گنجور
|
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور
|
|
نشان کردن شعر جاری
|
|
ویرایش شعر جاری
|
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری
|
|
شعر یا بخش قبلی
|
|
شعر یا بخش بعدی
|
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این اشعار، شاعر به توصیف حالتی روحانی و عرفانی میپردازد که در آن پیر میخانه، مستان را به سوی رحمت و بخشش دعوت میکند. او یادآور میشود که در حضور این پیر، تمام گناهان بخشیده میشوند و پردهها کنار میرود. همچنین، به تشنگی عمیق انسانها اشاره دارد و خود پیر را به عنوان خضر و مسیح نمادین معرفی میکند، که زندگی و روح را احیا میکند. در نهایت، شاعر به تضاد میان صیاد و شکار و ظلم و رحمت پرداخته و از وضعیت پیچیده و مرموز عشق و معرفت سخن میگوید.
هوش مصنوعی: زمانی که پیرمرد میخانه به دعوت مستها وارد میشود، خداوند نیز در آنجا با رحمتش، گناهان را میبخشد.
هوش مصنوعی: اگر تمام آسمانها بسوزند، دیگر هیچ پردهای باقی نمیماند. وقتی که خشم و شوق ناشی از مستی سحر از دل سوزان انسان بیرون بیاید، همه چیز تغییر میکند.
هوش مصنوعی: ای ساقی، ما همه تشنهایم و تو مانند خضر زمان هستی که به ما حیات میبخشی. تو مسیحی هستی و مردم به مانند مردگان به حیات نیاز دارند.
هوش مصنوعی: این چه کسی است که هیچکس از خطر او نمیگریزد و چه صیادی است که هیچ حیوان وحشی به دام او نمیافتد؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چه بود ماه که با روی تو از کوه بر آید
چه زند سرو که با قد تو بالا بنماید
هر کجا بوی تو آمد ز صبا گرد نخیزد
هر کجا روی تو آمد ز سحر صبح نیاید
غمت آورد بدر صبر خرد گفت که حقا
[...]
بخت بازآید از آن در که یکی چون تو درآید
روی میمون تو دیدن در دولت بگشاید
صبر بسیار بباید پدر پیر فلک را
تا دگر مادر گیتی چو تو فرزند بزاید
این لطافت که تو داری همه دلها بفریبد
[...]
روی زیبای تو هر بار که در چشم تر آید
خوبتر باشد از آن ماه که در آب نماید
گری را طرفه نباشد که ربایند خلایق
طرفه آن گوی زنخدان که دل خلق رباید
در به زنجیر ببندد همه وقت و عجب است این
[...]
صبر بسیار بباید پدر پیر و حلاجش
تا دگر مادر کتو چوتو فرزند بزاید
آنکه در پرده دل خلق جهانی بر باید
چه قیامت شود آن لحظه که از پرده بر آید
بر فلک آن نه هلال است که انگشت تماشا
مه برآورده که ابروی تو بر خلق نماید
گر چنین طره پریشان گذری جانب بستان
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.