زاهدان را چو بزلف تو سر و کار افتد
کار با سبحه و زنار به پیکار افتد
خیز و در کوی مغانش بده ای شیخ بمی
چند سجاده و تسبیح تو بی کار افتد
جز ملامت ثمری ایدل شیدا نبری
سرو کار تو چو با مردم هوشیار افتد
گرچه زنار بود حلقه آن زلف نژند
کاش بر حلق من آن حلقه زنار افتد
شاهدم رقص کنان جلوه کند چون در بزم
زاهدان را همگی کیک بشلوار افتد
نیست ممکن که دگر باز برویت بیند
نظر هر که برخسار تو یک بار افتد
منع چشمت نتوان کرد که خونم نخورند
ترک چون مست شود لابد خونخوار افتد
قدر آن صدمه که من میخورم از دل دانی
گر سر و کار تو یکروز به بیمار افتد
از سر کوی خود آشفته چه رانی نرود
خار در ساحت گلزار بناچار افتد
از غم بی عملی شکوه مکن ای درویش
در صف حشر بحیدر چو سر و کار افتد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به زاهدان و روحانیان انتقاد میکند و میگوید که آنها به جای توجه به دنیا و حقیقت زندگی، تنها مشغول دعا و عبا هستند. او از شیخ میخواهد که به بزم مغان برود و از زهد خود دست بردارد، زیرا این زهد او تنها به ملامت میانجامد. شاعر به زیبایی و جذابیت معشوق اشاره میکند و میگوید که هر کسی یک بار او را ببیند، جذب او خواهد شد. او همچنین به تاثیر نگاه معشوق بر احساساتش و درد و رنجی که از او میکشد، اشاره میکند و میگوید که نباید از غم بیعملی شکایت کند، زیرا در صف حشر، واقعیتهایی نمایان خواهد شد که نشاندهنده اهمیت واقعیات زندگی است. در کل، شعر دعوت به رهایی از زهد و توجه به جذابیتهای زندگی را ترویج میکند.
هوش مصنوعی: وقتی زاهدان با زیبایی و جذابیت تو مواجه شوند، تمام توجه و تمرکزشان به جای عبادت و ریاضت، معطوف به رقابت و جدل میشود.
هوش مصنوعی: بپا شو و به محل سُکَنای عطاران برو، ای شیخ! چندان سجاده و تسبیحی که داری، بیفایده میماند.
هوش مصنوعی: اگر با انسانهای باهوش و خردمند ارتباط داشته باشی، تنها سرزنش و انتقاد از تو نصیب نخواهد شد، بلکه دستاوردی درخشان و مطلوب حاصل میشود.
هوش مصنوعی: اگرچه آن زلف نازک مانند یک زنار است، اما ای کاش آن حلقه زیبا بر گردن من بیفتد.
هوش مصنوعی: در مجالس عرفانی و معنوی، زیبایی و جذابیت وجود انسان به وضوح نمایان میشود، به طوری که حتی افرادی که در این مجالس به زهد و پرهیزکاری مشهورند، تحت تأثیر این زیبایی قرار میگیرند و ممکن است رفتارهایی غیرمنتظره از خود نشان دهند.
هوش مصنوعی: هیچ کس نمیتواند دوباره به چهره تو بنگرد، اگر یک بار نگاهش به صورت تو بیفتد.
هوش مصنوعی: چشم تو را نمیتوان از تماشای من بازداشت، زیرا وقتی تُرک (عاشق) مست شود، حتماً به خونخوار شدن میافتد.
هوش مصنوعی: هرچقدر که من از دل و جگر زخم میخورم، تو هم نمیدانی و درک نمیکنی. فقط زمانی خواهی فهمید که خودت به بیماری مبتلا شوی.
هوش مصنوعی: اگر از کوی خود آشفته بروی، نمیتوانی مانع ورود خاری به گلزار شوی؛ بنابراین، ناچار باید سقوط را بپذیری.
هوش مصنوعی: ای درویش، از اندوه بیعملی شکایت نکن. زمانی که روز قیامت برسد و هر کسی به کار خود مشغول شود، تو هم در صف یاران حضرت علی خواهی بود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون مرا دیده بر آن آتش رخسار افتد
آتشم بر دل پر خون جگر خوار افتد
مکن انکار من ای خواجه گرم کار افتاد
زانک معذور بود هر که در این کار افتد
بر من خسته مزن تیر ملامت بسیار
[...]
هر زمانم که به آن ترک سر و کار افتد
صلح خیزد ز میان کار به پیکار افتد
من به عمد از پی صلح همی جویم جنگ
کز پی صلحم با بوسه سر وکار افتد
نفسم بر دو یک افتد ز سبکروحی شوق
[...]
هر صباحم که ره از خانۀ خمار افتد
خم و ساقی و صراحی همه از کار افتد
یار مهمان من است امشب و دانی ساقی
که چنین وقت در این بزم چه در کار افتد
مطربا پای فرو کوب و بزن چنگ بچنگ
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.