خنک آنقوم که در کف می روشن دارند
بزم از شعله می وادی ایمن دارند
تا بمیخانه چه رفتست که امشب مستان
همه در مسجد و محراب نشیمن دارند
بگذر از سیمبران ایدل شیدا کاین قوم
روی از آئینه دل از روی و آهن دارند
من و کنج قفس و جور و جفای صیاد
گرچه مرغان چمن جای بگلشن دارند
در ره بادیه ترکان بکمینند اما
نتوان گفت چو چشمان تو رهزن دارند
برفوی دل صد پاره ام اینان آیند
رشته از زلف و زمژگان همه سوزن دارند
در صف حشر که یعقوب گریزد زپسر
ای خوش آنان که تو را دست بدامن دارند
گرچه آشفته سودای علی شد دو جهان
تو نپندار که سودای تو چون من دارند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به تمایز بین گروهی از مردم اشاره میکند که در دنیای مادی و عشق به می و میخانه غرق هستند و در عوض، گروهی دیگر در حال پرستش و عبادت در مساجد به سر میبرند. شاعر به زیبایی و جذابیت چشمان محبوبش اشاره میکند که باعث میشود کسی نتواند از آن چشمها فرار کند. او همچنین از وضعیت خود به عنوان یک پرنده در قفس سخن میگوید که به رغم درد و رنج، دلش را به زلف محبوب پیوند داده است. در نهایت، شاعر به ناپایداری احساسات انسانی اشاره میکند و میگوید که علیرغم سردرگمی و آشفتگی دنیا، عشق واقعی به محبوبش پایدار است و دیگران نمیتوانند مانند او این احساس را داشته باشند.
هوش مصنوعی: خوش به حال آن قوم که در دستشان شراب روشن و ناب است و در دنیای پرآشوب، در کنار آن شراب، احساس امنیت و آرامش دارند.
هوش مصنوعی: در این شب، چرا مستان به میخانه نرفتهاند و همه در مسجد و محل عبادت نشستهاند؟
هوش مصنوعی: از کسانی که به دنبال زر و زیورهای دنیوی هستند بگذر، زیرا این افراد فقط به ظواهر و مادیات توجه دارند و دلشان به عمق حقایق نمیرسد.
هوش مصنوعی: من در قفسی زندگی میکنم که پر از ظلم و ستمهای صیاد است، اما با این حال، پرندگان دیگر در باغهای زیبا و گلزارها زندگی میکنند.
هوش مصنوعی: در مسیر بیابان، ترکها در کمین نشستهاند، اما نمیتوان گفت چون چشمان تو دزد دلها هستند.
هوش مصنوعی: دل من به شدت دچار درد و رنج است و این افراد با زلف و موهای خود مانند سوزن به آن درد میافزایند.
هوش مصنوعی: در روز رستاخیز، زمانی که یعقوب از فرزندش دور میشود، کسانی که به تو پناه میبرند و دامنت را میگیرند، خوشبخت هستند.
هوش مصنوعی: هرچند که دنیا به خاطر عشق به علی در هم ریخته و آشفته است، اما تصور نکن که عشق و آرزوی تو به او مانند عشق من است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شیشه هایی که درستی ز شکستن دارند
پشت بر کوه ز سنگینی دشمن دارند
نور آیینه به اندازه خاکستر اوست
تیره روزان جهان سینه روشن دارند
شبروان گرچه به ظاهر ز سیه روزانند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.