گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
آشفتهٔ شیرازی

شوخ چشمان دلی چو بخراشند

نمک از لعل لب بر او پاشند

رنج بردن بکوه حاجت نیست

گو بعشاق سینه بخراشند

حاجیان روزها بشب آرند

تا شبی بو که در حرم باشند

عارفان ار تو را شناخته اند

چه غم ار در لباس او باشند

رنگ تزویر زاهدان دارند

عاشقان می پرست و قلاشند

خواجه تاش تو آفتاب و مهند

ابر و باد آب پاش وفراشند

بت پرستان بنقش بت مفتون

حق پرستان بیاد نقاشند

منکران ولای حیدر را

گو بانکار خویشتن باشند

در دل آشفته راست نقش نگین

بملامت چگونه بتراشند

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode