شوخ چشمان دلی چو بخراشند
نمک از لعل لب بر او پاشند
رنج بردن بکوه حاجت نیست
گو بعشاق سینه بخراشند
حاجیان روزها بشب آرند
تا شبی بو که در حرم باشند
عارفان ار تو را شناخته اند
چه غم ار در لباس او باشند
رنگ تزویر زاهدان دارند
عاشقان می پرست و قلاشند
خواجه تاش تو آفتاب و مهند
ابر و باد آب پاش وفراشند
بت پرستان بنقش بت مفتون
حق پرستان بیاد نقاشند
منکران ولای حیدر را
گو بانکار خویشتن باشند
در دل آشفته راست نقش نگین
بملامت چگونه بتراشند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خود سگان در سگی چنین باشند
بخروشند چونکه بخراشند
نکنی دفع ظالم از مظلوم
تا دل خلق نیک بخراشند
تا تو با صید گرگ پردازی
گوسفندان هلاک میباشند
اهل گردون چو این چنین باشند
ساکنان زمین که، فراشند
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.