کشتن عاشق اگر عِقاب ندارد
لیک به این قدر هم ثواب ندارد
هست حسابی به کار و روز جزایی
کار نگویی که تو حساب ندارد
خوی به رخ تست یا گلاب چکیده است
گرچه گل آتشین گلاب ندارد
چهره و زلفت مگر که ماه و سحاب است
لیک مه این عنبرینسحاب ندارد
گو بکن از خون ما تو دست نگارین
پنجه سیمینش ار خضاب ندارد
خواب کند بخت من ولی به شب وصل
دیده عاشق مگو که خواب ندارد
گفت که خونت بریزم از دم خنجر
با همه طفلی چرا شتاب ندارد
ای بت شیرین نهی تو زین چه به گلگون
هست دو چشم من ار رکاب ندارد
تخم فشاندیم و آب دیده ضرور است
آه که این چشمه هیچ آب ندارد
گفتمش آشفته را جواب سلامی
گفت برو حرف تو جواب ندارد
این دل سودازده که مانده پریشان
راه به جز کوی بوتراب ندارد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به موضوع عشق و ناکامیهای آن میپردازد. او میگوید که کشتن عاشق (دلبر) ثوابی ندارد و در روز جزا حسابی برای این کار وجود ندارد. شاعر به زیبایی معشوق اشاره میکند و میگوید که هرچند چهره و زلف او زیباست، اما چنین زیبایی در طبیعت وجود ندارد. او همچنین از درد و رنج عشق خود سخن میگوید و نسبت به بیتفاوتی معشوق نسبت به احساساتش گلایه میکند. در نهایت، شاعر احساس تنهایی و پریشانی را بیان میکند و به این نتیجه میرسد که هیچ راهی جز عشق در زندگیش وجود ندارد.
هوش مصنوعی: اگرچه کشتن عاشق مجازاتی ندارد، اما به اندازهای هم ارزش و پاداش ندارد.
هوش مصنوعی: برای هر کار و عمل حساب و کتابی وجود دارد، پس نباید بگویی که هیچ چیزی برای محاسبه وجود ندارد.
هوش مصنوعی: این بیت بیانگر این مفهوم است که زیبایی و جذابیت تو ناشی از ذات توست یا اینکه از گلاب نشأت میگیرد. هرچند که در وجود تو مانند گل آتشینی وجود دارد که شبیه گلاب نیست. به عبارت دیگر، زیبایی و ویژگیهای درونی تو با لطافت و شفافیت خاصی آمیخته است، حتی اگر ظاهری شعلهور و پرشور داشته باشی.
هوش مصنوعی: زیبایی و موهای تو که آیا چون ماه و ابر است، اما این ماه بویی چون عطر عنبر ندارد.
هوش مصنوعی: اگر دستان زیبا و نقرهایاش رنگ خون ما را هم نگیرد، باز هم میخواهیم که او با ما چنین کند.
هوش مصنوعی: سرنوشت من در خواب به سر میبرد، اما در هنگام شب که به معشوق میرسد، چشمان عاشق نه به خواب میروند و نه آرام میگیرند.
هوش مصنوعی: او گفت که باید خونت را با ضربه خنجر بریزم، اما با وجود همه چیز، چرا تردید داری و سریع عمل نمیکنی؟
هوش مصنوعی: ای معشوق زیبای من، چرا با دست خود زین را کنار میزنی؟ مگر دو چشمان من که بر گلگون است، رکاب و افسار ندارند؟
هوش مصنوعی: ما تخم امید را پاشیدهایم و برای رشد آن به آب چشم نیاز داریم، ولی افسوس که این چشمه اصلاً آبی در اختیار ندارد.
هوش مصنوعی: به او گفتم که وقتی دلش آشفتگی دارد، باید جواب سلام من را بدهد. او پاسخ داد که برو و بدان که حرف تو هیچ پاسخی ندارد.
هوش مصنوعی: این دل بیمار و سرگشته هیچ راهی جز رفتن به کوی محبوبش ندارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
پایه حسن تو آفتاب ندارد
مایه ی زلف تو مشکناب ندارد
مستی چشم خوش تودید چو نر گس
گفت که دارد خمار و خواب ندارد
ساغر لاله نمونه دهن توست
[...]
تاب جمال تو آفتاب ندارد
با خم زلفت بنفشه تاب ندارد
کرد دلم شب خوش خیالت از یراک
دیده درین عهد چشم خواب ندارد
غمزۀ خود را بآب چشم جلاده
[...]
رتبه خال تو مشک ناب ندارد
نقطه شک حسن انتخاب ندارد
سینه بی داغ آب وتاب ندارد
خانه بی روزن آفتاب ندارد
فکر عمارت غبار خاطر جمع است
[...]
تاب رخش، ماه و آفتاب ندارد
بی سبب این چرخ پیچ و تاب ندارد
چهره گلگونه دار آب ندارد
زآنکه گل آتشی گلاب ندارد
نامه پرشکوه ام نداشت جوابی
[...]
گفت سکینه غمم حساب ندارد
چشم من امشب،خیال خواب ندارد
درد یتیمی ز کف ربوده توانم
وای برآن کودکی که باب ندارد
اصغرم ای عمه جان! چو سایر شبها
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.