زجانان ناگزیر است آنکه را در جسم جان باشد
که بی جانانه جان در تن چو جسمی بی روان باشد
بهر گنجیست لابد پاسبان ماری و زلفینت
بود ماری که کارش پاس گنج شایگان باشد
توئی آن خسرو شیرین که با لعل شکرخندت
جهان گر سربسر قندمکرر رایگان باشد
فروهل پرده از عارض که گل بر شاخ میبالد
بچم تابنده بالات سرو بوستان باشد
بعهد یاریت دایه میان بربسته برمهدم
همان عهدم بپایان لحد اندر میان باشد
بمهر مهر تو گنج ازل در سینه بنهفتم
گرم از قهر میرانی که مهر من همان باشد
مرا مغبچه ی ساقی بکوی میفروشان بس
اگر گویند حوری در بهشت جاودان باشد
ستاده جان بکف یعقوب با شوق و شعف در ره
مگر پیراهن یوسف میان کاروان باشد
بسوزانند چون شمعم اگر آشفته سر تا پا
بگویم شرح عشقش تا که در کامم زبان باشد
کدامین عشق حیدر نور سرمد مظهر واجب
که در کریاس او یک پرده هفتم آسمان باشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شعر بیانگر احساسات عمیق و عشق به معشوقی خاص است. شاعر به اهمیت وجود معشوق در زندگیاش و تأثیر او بر روح و جان اشاره میکند. او معشوق را به گنجی باارزش تشبیه میکند که باید از آن محافظت کرد. همچنین، زیبایی و شیرینی معشوق به قدری زیاد است که حتی اگر جهان پر از قند باشد، باز هم او درخشندهتر است. شاعر از عهد و پیمان با معشوق یاد میکند و میگوید که عشق او همچنان در دلش جا دارد. در نهایت، بیان میکند که این عشق چنان قوی و پرشور است که میتواند روح او را بسوزاند و در عین حال که از زیباییها و معجزات عشق میگوید، عظمت و نورانیت معشوق را نیز ستایش میکند.
هوش مصنوعی: کسی که جانش در بدن است، نمیتواند از جانان خود جدا شود. اگر هم جانش در بدن نباشد، وجودش مانند جسمی بدون روح خواهد بود.
هوش مصنوعی: برای هر گنجی، باید نگهبانی باشد. موی تو مانند ماری است که وظیفهاش محافظت از گنجهای با ارزش است.
هوش مصنوعی: تو آن خسرو شیرین هستی که با لبهای شیرین و زیبا، اگرچه دنیا پر از قند و شکر باشد، هنوز هم به نظر میرسد که هر چیزی در کنار تو، رایگان و بینظیر است.
هوش مصنوعی: پرده را از روی چهرهات کنار بزن، که گل در شاخسار درخت به زیبایی میرقصد. باشد که سایهسار تو در باغ مانند سرو همیشه سرسبز و تابنده باشد.
هوش مصنوعی: به تعهدی که نسبت به یار داشتهام، همانطور که دایهای بر بالینی من قرار دارد، این عهد من تا پایان عمر ادامه دارد و در دل این وعده، زندگیام گره خورده است.
هوش مصنوعی: به خاطر عشق تو، گنجینهای از عشق را در دل پنهان کردهام، هرچند که از خشم آن معشوق باید بترسم، زیرا عشق من به تو همیشه برقرار است.
هوش مصنوعی: من عاشق دلبر ساقیام، که در کوچه میفروشان قرار دارد. اگر هم بگویند که حوری در بهشت وجود دارد، برای من هیچ اهمیتی ندارد.
هوش مصنوعی: یعقوب با دل شاد و بیتابی، در انتظار است تا ببیند آیا پیراهن یوسف در میان کاروان وجود دارد یا نه.
هوش مصنوعی: اگر بخواهند مانند یک شمع بسوزانندم، حتی اگر تمام وجودم در هم ریخته باشد، میگویم داستان عشقش را تا زمانی که زبان در دهنم باشد.
هوش مصنوعی: کدام عشق وجود دارد که مانند حیدر، نور جاودانی و تجلیگاه حقیقت است و در بلندیهای عظیم او، بالاترین مرتبه آسمان را در بر میگیرد؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
همی تا خسرو غازی خداوند جهان باشد
جهان چون ملکش آبادان و چون بختش جوان باشد
چنان باشد جهان همواره تا شاه اندران باشد
ازیرا کو فرشته ست و فرشته در جنان باشد
بهار از عارض خوبش همانا نسبتی دارد
[...]
چو آمد روی مه رویم چه باشد جان که جان باشد
چو دیدی روز روشن را چه جای پاسبان باشد
برای ماه و هنجارش که تا برنشکند کارش
تو لطف آفتابی بین که در شبها نهان باشد
دلا بگریز از این خانه که دلگیرست و بیگانه
[...]
سر جانان ندارد هر که او را خوف جان باشد
به جان گر صحبت جانان برآید رایگان باشد
مغیلان چیست تا حاجی عنان از کعبه برپیچد
خسک در راه مشتاقان بساط پرنیان باشد
ندارد با تو بازاری مگر شوریده اسراری
[...]
کسی را کاین چنین زلف و بناگوش آن چنان باشد
اگر در دیده و دل جای دارد و جای آن باشد
بلایی گشت حسنت بر زمین و همچو تو ماهی
اگر بر آسمان باشد، بلای آسمان باشد
مرا چون هر دمی سالی ست اندر حسرت رویش
[...]
سعادت دل دهد آنرا که چون تو دلستان باشد
نمیرد تا ابد آنکس که او را چون تو جان باشد
رخت در مجمع خوبان مهی بر گرد او انجم
تنت در زیر پیراهن گل اندر پرنیان باشد
نگاری را که موی او سر اندر پای او پیچد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.