خطا بر دوست بگرفتی خطا بود
خطا پوشی طریق آشنا بود
خطای ما از آن آهوی چشمت
که باشد ترک واصلش از ختا بود
رضای دشمنان جستی بکینم
و گرنه دوست را کی این سزا بود
بمردم ماجرا گفت اشک جاری
نگوئی دل بفکر ماجرا بود
مگو سروی نگنجد جز بگلشن
مگو مه را مکان فوق السما بود
که من دیدم مهی بسته کمر تنگ
که من دیدم که سروی در قبا بود
مرا بر دل زنی ناخن زمژگان
که در بزم تو محتاج حنا بود
دل از آهن دلان شهر بردی
نگاه تو مگر آهن ربا بود
تو دل بردی و او را میل اینست
که عاشق کاه و جاذب کهربا بود
رضای خود مجو بر گفته دوست
که گر جستی نه عشق آن ادعا بود
دل آشفته بزلفش داشت پیغام
سرو کار من امشب با صبا بود
به ظلمات درون مهر علی جست
همانا خضر امشب رهنما بود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به مسأله خطاها و اشتباهات در روابط عاطفی پرداخته و نشاندهندهی دلسوزی و محبت است. شاعر به اشتباهات خود و دوستانش اشاره کرده و میگوید که این خطاها از زیباییهای چشم محبوب ناشی شده است. او از اینکه بخواهد رضایت دشمنان را بگیرد، ابراز نارضایتی میکند و میگوید که این تنها مختص دوستان است. شاعر همچنین به زیبایی و جذابیت محبوب اشاره میکند و تصویرهایی از طبیعت و احساسات عاشقانه را به تصویر میکشد. در نهایت، به جستجوی راهنما در مشکلات و تیرهروزیها اشاره میکند و نیاز به عشق و محبت را در دل خود حس میکند.
هوش مصنوعی: اگر در بین دوستانت اشتباهی رخ دهد، تو باید آن خطا را بپذیری و از آن چشمپوشی کنی، زیرا این ویژگی دوستی و آشنایی است.
هوش مصنوعی: اشتباه ما به خاطر زیبایی چشمان توست که باعث جدایی ما شده و این جدایی از سرزمین دوری به نام ختا است.
هوش مصنوعی: اگر خواستههای دشمنان را قبول کنم، در حالی که هیچگاه برای دوست سزاوار نیست که به او آسیب برسانم.
هوش مصنوعی: من در حال مرگم و درحالی که اشکهایم میریزند، نگو که دل به فکر ماجرا است.
هوش مصنوعی: به این معنی است که زیباییها و ویژگیهای خاص هر چیزی، جایی مخصوص به خود دارند و نمیتوان آنها را در هر مکانی گنجاند. به عبارت دیگر، هر چیز باید در موقعیت و شرایط مناسب خود قرار گیرد تا حقیقت وجودش نمایان شود.
هوش مصنوعی: من دختری را دیدم که کمرش را به زیبایی بسته بود و شبیه درخت سرو در لباس خود زیبا و خوش قامت به نظر میرسید.
هوش مصنوعی: تو با ناخنهای لطیفت بر دلم زخم میزنی، در حالی که من در میهمانی تو به رنگ حنا نیاز داشتم.
هوش مصنوعی: نگاه تو باعث شد که دل من، که مانند آهن بود، از دلهای محکم و مقاوم دیگران جدا شود. آیا نگاه تو مانند آهنربا عمل کرد؟
هوش مصنوعی: تو عشق را از دل من بردی و او تمایل دارد که دلبسته به چیزهای کوچک و ساده باشد، مثل کاهی که به کهربا جذب میشود.
هوش مصنوعی: به دنبال رضایت خود نباش بر اساس سخنان دوست، زیرا اگر چنین کنی، عشق واقعی را نخواهی یافت و تنها به ادعای آن رسیدهای.
هوش مصنوعی: دل بیتاب من به خاطر موی او پیغامی داشت و ارتباط من امشب با نسیم بهاری بود.
هوش مصنوعی: در دل تاریکیها، مهر علی را جستجو کردم و در این شب، خضر به عنوان راهنما کنارم بود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ز رخشانی چو خورشید سما بود
خراج شام یک سالش بها بود
دلش گر چه به شیرین مبتلا بود
به ترک مملکت گفتن خطا بود
مرا گر کشتئی گوهر ترا بود
مرا از دست دادی بس خطا بود
برفت آن دل که با صبر آشنا بود
چه می گویم، نمی دانم کجا بود؟
همه شب دیده ام خفتن نداده ست
که بوی گلرخ من با صبا بود
ازان بر گل زند فریاد بلبل
[...]
زمانِ خواجه وقتِ استوا بود
که از هر ظِلّ و ظلمت مصطفا بود
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.