مرا جز عشق و سودای تو دین نیست
که در آیین ما دین غیر از این نیست
کمانداری در این لشکر ندیدم
که جان خستهای را در کمین نیست
کجا یارا که پیش حکم و رایش
که تا گویم چنان است و چنین نیست
از آن غم را که به شادی میگزینم
که جایت جز دل اندوهگین نیست
خطا گفتم که چشم مستش آهوست
که این آهو به تاتار و به چین نیست
عجب نبود بر آن لب شور اغیار
که بی زنبور هرگز انگبین نیست
نجوشد شهد هرگز از نمکزار
میان برگ گل ماء معین نیست
زدست ساقی ما هر که می خورد
به فکر سلسبیل و حور عین نیست
به صورت آدمی لیکن ز نوری
که این خاصیت اندر ماء و طین نیست
اگرچه خصم دعوی کرد جا هست
ولیکن سحر با معجز قرین نیست
اگر خاتم ز جم بربود دیوی
به معنی صاحب تاج و نگین نیست
مهل آشفته ساید جبهه بر خاک
که جز داغ تو او را بر جبین نیست
علی مولای ما تا صاحب عصر
جز اینم اولین و آخرین نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و دیانت و ارتباط آنها با یکدیگر است. شاعر بیان میکند که در زندگیاش تنها عشق به معشوق مهم است و هیچ دینی جز این ندارد. او از شاعرانگی و تصویرسازیهای زیبا استفاده میکند تا احساساتش را نسبت به محبوبش بیان کند. در این راه، به مقایسهها و تمثیلهایی میپردازد که نشاندهندهی عمق احساساتش و استحکام ایمانش به عشق و معنویت است. این شعر همچنین جوانب مختلف عشق را بررسی کرده و به تأثیرات آن بر زندگی اشاره میکند. در نهایت، شاعر از شخصیت علی به عنوان نماد محبت و معرفت یاد میکند و بر این باور است که او اولین و آخرین معشوق و پیشوای عالم است.
هوش مصنوعی: من هیچ دین و ایینی جز عشق و آرزوی تو ندارم، چون در مکتب ما جز این عشق ارزشی ندارد.
هوش مصنوعی: در این گروه، من هیچ کمانداری نمیبینم که جان خستهای را در تله کمین کرده باشد.
هوش مصنوعی: کجا کسی هست که بتواند در برابر تصمیم و رأی او صحبت کند و بگوید که اینگونه است و آنگونه نیست؟
هوش مصنوعی: من غم را انتخاب میکنم تا شادی را فراموش کنم، زیرا جای تو در دل من تنها با اندوه پر شده است.
هوش مصنوعی: در اشتباه بودم که گفتم نگاه زیبای او مانند چشم آهوست، زیرا این زیبایی نه در تاتارها دیده میشود و نه در چین.
هوش مصنوعی: عجیبی نیست که بر آن لبهای شور و تلخ دیگران، عسل وجود ندارد، زیرا بدون زنبور هیچگاه عسل تولید نمیشود.
هوش مصنوعی: عسل هرگز از لابهلای نمکزار نمیجوشد، همانطور که در میان برگهای گل، آب زلال وجود ندارد.
هوش مصنوعی: هر کسی که از دست ساقی ما مینوشد، نباید به فکر نعمتهای بهشت و زیباییهای آن باشد.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که انسان به ظاهری شبیه به دیگران است، اما از نور و ویژگیهایی برخوردار است که در آب و خاک وجود ندارد. یعنی انسان از جنبههای معنوی و الهی برخوردار است که او را از سایر موجودات متمایز میکند.
هوش مصنوعی: اگرچه دشمن ادعا میکند که جایی برای او هست، اما جادو به معجزه نمیرسد.
هوش مصنوعی: اگر آن حلقهی جمشید را دیوی بردارد، به این معنا نیست که او صاحب مقام و منزلت است.
هوش مصنوعی: نگذار که چهرهام در غم و اندوه بر خاک بیفتد، زیرا جز یاد تو بر forehead من هیچ نشانی نیست.
هوش مصنوعی: علی، پیشوای ما، تنها کسی است که در تمام زمانها بینظیر و منحصر به فرد است و هیچکس دیگری در مقام او قرار ندارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ازان خاکی که شخص آن واین نیست
اگر تو کوزه خواهی در زمین نیست
خلاف رای او جستن ز دین نیست
گر او گوید:چنین، گو: این چنین نیست
غزالی چون تو در صحرای چین نیست
چه جای چین که در روی زمین نیست
نبینم لاله رخساری درین باغ
که داغ عشقت او را بر جبین نیست
دهانت را وجود خرده بینان
[...]
ز دوران نیست یک دل، کو غمین نیست
فلک را روز و شب کاری جزین نیست
کسی کش آن زبان در آستین نیست
زبانش هست اما آتشین نیست
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.