مرا کان لب شراب سلسبیل است
می خلد ار خورم خونم سبیل است
رطب زان لعل شیرین چاشنی یافت
اگر خرما به بستان بر نخیل است
تو را ای ناخدا یا رب چه نام است
که آب بحرت از خون قتیل است
گذار کاروان افتد به کویت
مسافر را چه پروای رحیل است
نخسبد چشم مجنون لیلة الهجر
که راه کوی لیلی بس طویل است
چه میپرسی ز فرسنگ ره عشق
که آه عاشقان در راه میل است
تو را نه سرمه میساید نه وسمه
در آن صورت نه جای کحل و میل است
دو ابروی تو بی وسمه وسیم است
سیه چشم تو بی سرمه کحیل است
بود عقل ار سلیمان پیش عشقت
چو مور افتاده اندر پای پیل است
خدا جنت به میخواران کرم کرد
اگر واعظ کند کتمان بخیل است
جمال شاهد خود را بنازم
که از آغاز بیغازه جمیل است
بدان نسبت که باری بی شریکست
نگار ما بیاری بی بدیل است
نخواهم دور ماند از آب حیوان
مرا خضر محبت تا دلیل است
گرت معنی بود آشفته در سر
سخن جز مدح حیدر قال و قیل است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
اگر صد تخت خود بر پشت پیل است
چو بی نقش تو باشد تخت نیل است
امیرالمؤمنین دانم خلیل است
امیرالمؤمنین با جبرئیل است
در آن موضع که نور حق دلیل است
چه جای گفتگوی جبرئیل است
به راه مصر چشم او سبیل است
برای مصر اشکش رود نیل است
درین منزلگه فانی شهان را
به لشکرگه که هر سو کوس و پیل است
بدان لشکر پگه در وقت شبگیر
ز طبل نوبتی کوس رحیل است
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.