بمینا ساقیا صهبا نداری
و یا فکر خمار ما نداری
چه حظ از عمر جاویدانت ای خضر
که بر کف ساغر صهبا نداری
تو روحی کی در آئینه دهی عکس
سزد گر گویمت همتا نداری
چه پروا میکنی پروانه از شمع
خبر از یار بی پروا نداری
مگر لیلی درون خانه جستی
که مجنون رخ سوی سحرا نداری
نه ای بلبل گر از گل مست و شیدا
چرا وقت دیگر غوغا نداری
نیامد گلرخ ما با گل تو
بهارا صرفه بهر ما نداری
گل من عاشقانش صد هزارند
تو گل جز بلبلی شیدا نداری
بخواب ناز چندان ترک یغما
مگر امشب سر یغما نداری
مهل پا از دل ویرانه بیرون
که کنجی جز خرابه جا نداری
نهد آشفته کی سودای زلفش
خبر از آتش سودا نداری
شنیدی علم الاسماء رازم
خبر از صاحب اسما نداری
توسل جست بر اسماء خمسه
گر از ایشان بمافیها نداری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به مضامین عشق، شیدایی و درد فراق میپردازد. او به معشوق خود میگوید که در هستیاش هیچ زیبایی و شور و شوقی ندارد و زندگیاش بیمزه است اگر نتواند لذت عشق را بچشد. شاعر با استفاده از تصاویر زیبا و نمادین، به محدودیتها و کمبودهای وجودی اشاره میکند و میپرسد که چگونه میتوان بدون عشق و زیباییهای آن زندگی کرد. او همچنین به علاقهمندیهای خود اشاره میکند و میگوید که نمیتواند از سرشت عاشقانهاش جدا شود. این شعر بیانگر دلتنگی، ناامیدی و جستجوی عشق در زندگی است.
هوش مصنوعی: ای مینا، یا یادت از شراب خوش نیست یا فکر مستی ما را نداری.
هوش مصنوعی: ای خضر، عمر جاویدت چه فایدهای دارد اگر لذت نوشیدن شراب سرخ را حس نکنی؟
هوش مصنوعی: تو مانند روحی هستی که در آئینه تصویرش نمایان میشود. اگر بگویم هیچ همتایی برای تو وجود ندارد، سخن نادرستی نگفتهام.
هوش مصنوعی: چرا نگران هستی که پروانه با شمع چه میکند؛ تو که از محبوب بیپروا هیچ اطلاعی نداری.
هوش مصنوعی: آیا لیلی در خانه پنهان شده است که مجنون نمیتواند به دشت برود؟
هوش مصنوعی: بلبل عزیز، اگر از زیبایی گل شاد و سرمست هستی، چرا در زمانهای دیگر این شور و حال را نداری؟
هوش مصنوعی: عزیز دل ما با زیباییهای تو بهار را نمیآورد و برای ما هیچ نیکی و خوشی ندارید.
هوش مصنوعی: گل من، عاشقانش بسیارند و تو، تنها بلبلی شیدا برای خود نداری.
هوش مصنوعی: بخواب و آرامش کن، تا زمانی که تجربه تلخی را فراموش کردهای، زیرا امشب دردی بر دل تو نیست.
هوش مصنوعی: فکر نکن به راحتی میتوانی از این دل شکسته و ویران بیرون بروی، چون جای دیگری برای سکونت نداری جز این خرابه.
هوش مصنوعی: دلتنگی و اضطراب کسی که به زیبایی معشوق فکر میکند، به او نمیگوید که این عشق چه آتش سوزانی در دلش ایجاد کرده است.
هوش مصنوعی: شنیدی که علم اسماء و اسرار آن چیست، اما از صاحب اسما و مقام او اطلاعی نداری.
هوش مصنوعی: به دنبال پناهگاهی از نامهای پنجگانه برخیز، اگر چیزی از آنان در دل نداری.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بجز نظاّرگی اینجا نداری
که جز جان و دلِ شیدا نداری
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.