باغی و فراغی و حریفی و کتابی
چنگی و ربابی و شرابی و کبابی
ای رند چو امروز میسر شدت اینها
تا کی غم فردا چه حسابی چه کتابی
گر یار ندیم است چه جنت چه جهنم
کار ار بکریم است چه جرمی چه صوابی
گر بوالهوسی گرچه هم آغوش که دوری
گر عاشق یاری چه حضوری چه غیابی
با گزلک وحدت بکن آن چشم دوبینی
بردار خودی را چه نقابی چه حجابی
گر میرسد از دوست چه شهدی چه شرنگی
هست ار زلب او چه خطائی چه عتابی
گر قبله حرم نه چه وضوئی چه نمازی
گر شد چو مخاطب چه سئوالی چه جوابی
آنجا که کرم نیست چه سنگی و چه سیمی
چون تشنه دهد جان چه سرابی و چه آبی
در آدم و حیوان محکی نیست بجز عشق
عشق ار نکند جلوه چه انسان چه دوابی
آشفته شو و عشق علی ورز و میندیش
اینست ثوابی که نترسی زعقابی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به موضوعاتی چون عشق، لذت و زوایای مختلف زندگی میپردازد. شاعر به توصیف باغ، شادی، رفیق و کتاب و همچنین لذتهای دیگر چون موسیقی و شراب میپردازد و تاکید میکند که با وجود این لذتها، انسان نباید نگران فردا باشد. او اشاره میکند که عشق در تمام ابعاد زندگی انسان – چه خوب و چه بد – وجود دارد و باید به این عشق توجه کرد. در نهایت، شاعر خواننده را به آشتی با عشق و عدم نگرانی از آینده دعوت میکند و معتقد است در زندگی واقعی تنها عشق است که اهمیت دارد.
هوش مصنوعی: باغ و آرامش، دوستی و دانشی، نغمه و ساز، شراب و کباب.
هوش مصنوعی: ای رند، حالا که امروز بهدست آوردی، تا کی باید نگران فردا باشی؟ چه حسابی و چه کتابی برای آن روزها داری؟
هوش مصنوعی: اگر دوست و همراهی نداشته باشیم، بهشت و جهنم چه اهمیتی دارد. اگر کار خیری انجام دهیم یا خطایی مرتکب شویم، باز هم زندگی ما تحت تأثیر روابطمان است.
هوش مصنوعی: اگرچه در کنار محبوب باشی و از او دور نیستی، اما اگر عشق را درک کنی، چه در کنار هم باشید و چه از هم دور، عشق واقعی احساس میشود.
هوش مصنوعی: با نگاه به اتحاد، چشم دوگانهات را کنار بگذار و از خودخواهی و پردههایی که بر چشمانت افتاده، رهایی پیدا کن.
هوش مصنوعی: اگر از طرف دوست چیزی به ما میرسد، چه شیرین باشد و چه تلخ، آیا از لب او خطا یا خشم و عتابی وجود دارد؟
هوش مصنوعی: اگر قبلهگاه حرم نباشد، دیگه چه نیازی به وضو و نماز هست؟ وقتی که طرف مقابل وجود دارد، دیگه چه سؤالی و چه جوابی مطرح است؟
هوش مصنوعی: در جایی که محبت و نیکی وجود ندارد، چه فرقی میکند که چیزها از سنگ باشند یا نقره؛ زیرا وقتی تشنهام، هر تلاشی برای پیدا کردن آب یا حتی سراب، بیفایده است.
هوش مصنوعی: در آدم و حیوان، هیچ چیز به اندازه عشق ارزش ندارد. اگر عشق خود را نشان ندهد، ما از انسان و حیوان هیچ تفاوتی نخواهیم داشت.
هوش مصنوعی: آشفته و هیجانزده باش و به عشق علی بپرداز و نگران نباش؛ زیرا این فعالیت خود پاداشی است که به تو کمک میکند از خطرات نهراسیدی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای ماه اگر باز بر این شکل بتابی
ما را و جهان را تو در این خانه نیابی
چون کوه احد آب شد از شرم عقیقت
چه نادره گر آب شود مردم آبی
از عقل دو صدپر دو سه پر بیش نماندهست
[...]
ای حسن خط از دفتر اخلاق تو بابی
شیرینی از اوصاف تو حرفی ز کتابی
از بوی تو در تاب شود آهوی مشکین
گر باز کنند از شکن زلف تو تابی
بر دیده صاحب نظران خواب ببستی
[...]
ای روضه ی رضوان ز سر کوی تو بابی
وی چشمه ی کوثر ز لب لعل تو آبی
شبهاست که از حسرت روی تو نیاید
در دیده ی بیدار من دلشده خوابی
مرغ دلم افتاد بدام سر زلفت
[...]
در خیل تو گشتیم، بسی از همه بابی
کردیم سوال و نشنیدیم جوابی
خوردیم بسی خون و ندیدیم کسی را
جز دیده که ما را مددی کرد به آبی
من نگذرم از خاک درت خاک من اینجاست
[...]
عالم چو سراب است، طلب کن تو سر آبی
می نوش که خوشتر ز سراب است شرابی
هست از قلم صنع خدا بهر تأمل
خط بر خد ساقی به سوی بنده کتابی
از چنگ مده هشت بهشتی که نهفته
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.