گنجور

 
آشفتهٔ شیرازی

مشتاق بود گوش به رودی و سرودی

مطرب به نوا ساز بکن چنگی و رودی

در پرده عشاق مزن شور مخالف

آهنگ مؤالف زن و وزر است سرودی

شاید که برد ضرب اصولت به حجازم

کز فرع نبرده است کسی ره به حدودی

ای شاهد شنگول پناهی تو به مستان

برخیز و بجا آر قیامی و قعودی

در میکده امشب همه ذکر ملکوت است

دارند مگر خیل ملک قوس صعودی

بگذاشت لبم بر لب و گفتیم بسی راز

با نی همه شب بود مرا گفت و شنودی

ساقی بده آن قلزم مواج حقیقت

کاین بحر سرابست همه بود و نبودی

آن جامه بیرنگ ده از کارگه عشق

کز رخت تعلق ننهم تاری و پودی

ای شاهد قدسی ز تو چون چشم بپوشم؟

کِم مردمک چشمی و در عین شهودی

ما سایه و خورشید توئی ای شه مردان

ما جمله فروعیم و تو خود اصل وجودی

مردود ابد بود چو شیطان ز در دوست

جبریل نمی کرد اگر بر تو سجودی

از دست یداله بکش سوی بهشتش

آشفته که در نار عمل کرده خلودی

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
منوچهری

تو زانچه بگفتند بسی بهتر بودی

برجان و روان پدرانت بفزودی

چندانکه توانستی رحمت بنمودی

چندانکه توانستی ملکت بزدودی

سام میرزا صفوی

گر خنده نبودی که لب یار نمودی

اسرار معما ز دهانش که گشودی

حزین لاهیجی

دوشینه دلم داشت به یاد تو سرودی

کز دیدهٔ مرغان حرم خواب ربودی

هر چشم زدن، دیدهٔ دریا نسبم را

غمهای تو از گریه سبکبار نمودی

غافل ز تو یک دم دل مشتاق نگردد

[...]

رضاقلی خان هدایت

گر عشق نبودی و غم عشق نبودی

چندین سخن نغز که گفتی و شنودی

ور باد نبودی که سرِ زلف ربودی

رخسارهٔ معشوق به عاشق که نمودی

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از رضاقلی خان هدایت
وفایی مهابادی

در هر دو جهان گر اثر عشق نبودی

این زمزمهٔ عشق که گفتی که شنودی؟

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه