حور و فرشته خواندمت الحق که قابلی
نبود روا که گویمت از آب یا گلی
درمان درد وعین شفا نور دیده ای
قوت روان و قوت جان راحت دلی
کی از نظر روی که بخاطر مصوری
چون آینه زهر طرفم در مقابلی
عمان حسن را بصفائی در خوشاب
غرق محیط عشق تو را نیست ساحلی
گر بگذری بطوف حرم پارسی بتا
شیخ حرم ززلف تو بندد حمایلی
شکرلبان گدا و تو خود خسرو زمان
فرهاد تست هر بت شیرین شمایلی
ورنه فلک ستاره تو چون مهر خاوری
در یک قبیله لیلی و میر قبایلی
خوبان چو انبیاء و بحجة کتاب حسن
فرقان صفت تو ناسخ حکیم اوایلی
غیر از فضیلت رخ نیکوی تو نبود
هر جا نوشته اند کتاب فضایلی
زاهد دو چشم برعمل و ما بعفو تو
تا زین دو را کدام برحمت تو مایلی
آشفته را که سلسله جنبان عشق تست
جز زلف تو نزیبد بر ما سلاسلی
مجنون شو و به خیمه لیلا طواف کن
جز مدح مرتضی نکنی ای که غافلی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خواندم حکایتی ز کتابی که جمع کرد
اندر حکایت خلفا زید باهلی
گفتا که داد مامون یک شب دو بدره زر
بر نغمت سحاق براهیم موصلی
کس کرد و باز خواست دگر روز بدرهها
[...]
ز آیینه ی سپهر چو شد رنگ منجلی
خورشید را طلوع ده ای ترک قنقلی
بزدای دل، ز رنگ زمانه که روزگار
بس شام را سیه کند و صبح صیقلی
بازم رهان که بر دلم انده موکّلست
[...]
هر روز باد میبرد از بوستان گلی
مجروح میکند دل مسکین بلبلی
مألوف را به صحبت ابنای روزگار
بر جور روزگار بباید تحملی
کاین باز مرگ هر که سر از بیضه بر کند
[...]
فرتوت عشق را نگریزد ز بی دلی
ای یار بد مگوی تو باری که عاقلی
عیبت نمی کنم که ز مبدای کن فکان
دانسته ام که در چه مقامات مشکلی
غیر تو هیچ نیست حجابی که بگذری
[...]
از چهره لاله سازی و از زلف سنبلی
تا از خجالت تو نروید دگر گلی
عاقل به آفتاب نکردی دگر نگاه
گر در رخ تو نیک بکردی تاملی
تو خوش نشسته فارغ و اصحاب شوق را
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.