چون مهم ای آسمان تو ماه نداری
چون خط سبزش چمن گیاه نداری
وه که برآمد زسینه آن جهان سوز
آینه رویا خبر زآه نداری
ناوک آهم بماه رفت تو گوئی
غیر مه و تیر کس گواه نداری
تا تو چه کردی دلا که از اثر او
ره بخرابات و خانقاه نداری
روی سفیدی بعرصه گاه قیامت
نامه بکف گرچه من سیاه نداری
سوده کلاه غرور حسن بماهت
یوسف کنعان خبر زچاه نداری
لاجرم افتی بدام کید رقیبان
جانب یاران اگر نگاه نداری
دامن جانان گرفته را غم جان نیست
هست بجام سر غم کلاه نداری
از همه در رانده ای بمیکده بازآ
جز در پیر مغان پناه نداری
داد دل آشفته گیری از خم زلفش
غیر علی چونکه دادخواه نداری
حب علی چون بود بعرصه محشر
شاید اگر گویمت گناه نداری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عاشقانه و دلمشغولیهای شاعر نسبت به معشوق میپردازد. شاعر از آسمان و ماه سخن میگوید و بر فقدان زیباییها و نشانههای عشق تأکید میکند. او به عواطف شدید خود، غم و اندوه ناشی از دوری از محبوب و وضعیت دشواری که در آن قرار دارد، اشاره میکند. همچنین، به یأس و ناامیدی در زندگی و ارتباطاتش میپردازد و نشان میدهد که تنها مکانی که برای آرامش دارد، نزد پیر مغان (عارفان) است. شاعر به تلاطمهای درونی خود و تلاش برای پیدا کردن محبت واقعی اشاره کرده و در نهایت به غفلت و گناهناپذیری خود در روز محشر فکر میکند.
هوش مصنوعی: ای آسمان عزیز، تو ماهی در آغوش نداری؛ چرا که سبزیات مانند چمن بیگیاه است.
هوش مصنوعی: آه، چه خوب که آن آتش سوزان از قلبش برخاست و تصویری از رویا را به نمایش گذاشت. تو از این ناله هیچ خبری نداری.
هوش مصنوعی: ناوک آهم به سمت ماه رفت، انگار که غیر از ماه و تیر، هیچکس دیگری گواهی ندارد.
هوش مصنوعی: عشق و سوز تو مرا به حال و روزی کشانده که نه به میخانه میروم و نه به خانقاه.
هوش مصنوعی: اگرچه من در این دنیا به سیاهی و گناه آلودهام، اما در روز قیامت اگر نامه عمل را در دست داشته باشم، بر روی زمین سفید و روشن، میتوانم دفاع کنم.
هوش مصنوعی: توجه به ویژگیهای زیبایی و ظرافت در چهرهٔ معشوق مانند زیبایی یوسف در مصر، باعث میشود که از عمق مشکلات و چالشها غافل شویم و به سادگی از آنها عبور کنیم.
هوش مصنوعی: اگر مراقب یاران خود نباشی، در دام ترفندهای رقبایت گرفتار خواهی شد.
هوش مصنوعی: دوست محبوب، اگر دامن تو را غمی گرفته باشد، جای نگرانی نیست. چرا که در دل خود، با اندوه سر شانه، کلاهی از غم را بر سر نداشتی.
هوش مصنوعی: تو از همه جا رانده شدهای و تنها جایی که میتوانی به آن پناه ببری، همین میکده و دامن پیر مغان است.
هوش مصنوعی: دل پریشان خود را به خاطر پیچشهای موهایش فدای کسی کن که غیر از علی، یاوری برایت نیست.
هوش مصنوعی: محبت علی در روز قیامت چگونه خواهد بود، شاید اگر بگویم تو گناهی نداری.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.