مخمور سروریم کجائی می غم های
مردیم بامید وفا جور و ستم های
گر رشحه باران نبود شعله برقی
از من مگذر غافل ای ابر کرم های
لبریز چو شد ساغر چه درد و چه صافی
شکوه مکن از ساقی از بیش و زکم های
مگذار که سوزم دو جهان سوزش آهی
یکدم مژه برهم منه ای دیده نم های
آسودگی ایدل همه در نیستی آمد
تا بود که بیاسائیم ای خواب عدم های
رخساره ما سیم بود اشک زر سرخ
ما را به چه کار آئی دینار و درم های
بی ساز و نوا جمله برقصند حریفان
مطرب چه کشی نغمه از زیر و بم های
بگذار دم باقی و بنگر رخ ساقی
جامی بکش و قصه مخوان از کی و جم های
هم کاش گشایند در دیر که نگشود
یکدم دلم آشفته از طوف حرم های
آن دیر مغان مهبط انوار الهی
گنجینه اسرار خدا کان کرم های
ای شیر خدا شرک گرفته است جهانرا
وقتست که بیرون بکشی تیغ دو دم های
گر مصلحت وقت نباشد که کشتی تیغ
امداد بفرما بشه ملک عجم های
تا طمعه شمشیر کند اهل ضلالت
وز عدل نماند بجهان نام ستم های
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این غزل به بیان احساسات عمیق و درد و رنج شاعر میپردازد. او از غم و ناامیدی خود سخن میگوید و به دنبال آرامش و وفای واقعی است. شاعر به بلایای دنیا و ظلمهای آن اشاره میکند و از خداوند طلب یاری میکند. همچنین به دنبال لذت و شادی در زندگی است و از موانع و مشکلات موجود در این راه گلایه میکند. او حسرت میخورد بر نداشتن معانی عمیق در دنیا و به اهمیت روحانیات و حقیقت میپردازد. در نهایت، شاعر با اشاره به قدرت خدا و ضرورت مبارزه با ستم و شرک، خواهان برقراری عدالت و آزادی از قیود دنیای مادی است.
هوش مصنوعی: من از خوشحالی در حال سرمستی هستم و از تو میپرسم که کجایی. غمهای من از زندگی و امید به وفاداری و ستمهایی که بر من رفته، پر شده است.
هوش مصنوعی: اگر بارانی در کار نباشد، شعلهای از آتش وجود ندارد، پس بیتوجه از من رد نشو، ای ابر!
هوش مصنوعی: وقتی جام پر میشود، چه فرقی میکند که درد و بینقصی چیست، از ساقی نازک نارنجی گله نکن، از زیاد و کم چیزهایی که در زندگی وجود دارد.
هوش مصنوعی: نذار که به خاطر درد و رنجی که دارم بسوزم. فقط با یک آه میتوانم همهچیز را فراموش کنم. چشمانت را نبند، که این اشکها نشاندهندهی تمام آلام من هستند.
هوش مصنوعی: آسایش ایدهآل ما تنها در عدم وجود است تا زمانی که بتوانیم راحت بخوابیم و از خوابهای بیمعنا فرار کنیم.
هوش مصنوعی: چهره ما مانند نقره است و اشکهای سرخ ما چه فایدهای برای سکهها و پولهایی دارد؟
هوش مصنوعی: بی ساز و نوا، همه حریفان به رقص درمیآیند، وقتی مطرب صدای زیر و بم خود را بهخوبی میکشد.
هوش مصنوعی: اجازه بده که زمان باقی باشد و به چهرهی ساقی نگاه کن، یک جرعه بنوش و دیگر از گذشته و کارهای جم صحبت نکن.
هوش مصنوعی: ای کاش درب دیر (معبد) را برای من باز کنند، چرا که قلب من از طوفان حرمها (مکانهای مقدس) بیقرار و آشفته است و حتی یک لحظه هم آرامش ندارد.
هوش مصنوعی: محل ملاقات عارفان و روحانیان، جایی است که نورهای الهی میتابد و پر از رازهای الهی است که با کرامتها و لطفهای خداوند پر شده است.
هوش مصنوعی: ای شیر خدا، جهان به شرک آلوده شده است و اکنون زمان آن فرا رسیده که شمشیرت را به کار بگیری و این آلودگی را از بین ببری.
هوش مصنوعی: اگر در شرایط کنونی مناسب نباشد که کشتی نجات به سمت کمک بیاید، پس بگذار که شاهزاده عجم (ایران) به کار خود ادامه دهد.
هوش مصنوعی: تا زمانی که اهل گمراهی به دنبال منافع خود باشند و عدالت در دنیا وجود نداشته باشد، نام و یاد ستم و بیعدالتی در تاریخ باقی خواهد ماند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از پای فکنده است مرا محنت و غم، های!
برگیر ز خاک رهم ای دست کرم، های!
سرگرمی ام از آتش سوزان ته پاست
های آبلهٔ پای طلب ساغر جم، های!
غیر از تو ندانم به که گویم ز جفایت
[...]
در کعبه و بتخانه ز حسن تو صنم های
عشق آمده و ریخته دل بر سر هم های
تا چند توان ریخت سرشک از مژه بر دل
فردا است که ویران شده این خانه ز نم های
بر خویشتن از شوق کنم پاره کفن را
[...]
راه دل و دین را زدی ای طرفه صنم، های
مژگان تو خواباند به ما، تیغ ستم های
آوارهٔ کوی تو ندانم به چه حال است؟
یعنی دلم، آن کافر گم کرده صنم، های
صبر من و تمکین تو، ای عهد فراموش
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.