وقت آنست که پاکوبی و می نوش کنی
شادی آری و غم رفته فراموش کنی
جامه عاریت سلطنت از تن بنهی
کسوتِ فقر ، اگر زیبِ بر و دوش کنی
صوفی آسا بسماع آئی چون اشتر مست
خم صفت کف بلب آری و بسی جوش کنی
یکدو جرعه بکش از آن قدح هوش زدا
تا که خود را زقدح سرخوش و مدهوش کنی
ای گل اَر پرده کِشی از رخ و آواز کنی
پرده گل بدری بلبل خاموش کنی
چه ای اِی عشق ندانم ، که چُو زنبورِ عسل،
با همه نیش بکامم اثر نوش کنی
دست در سلسله زلف دلاویزش کن
تا بزنجیر جنون دست در آغوش کنی
بکف آری بدمی معرفت مائی را
اگر این زمزمه از نی بنوا گوش کنی
روز را نیست خطر از شب یلدا چندان
که تو از زلف بر آن صبح بناگوش کنی
همچو آئینه صافیت نماید رخ دوست
گربهر سنگ و گلی خود نظر از هوش کنی
شاید آشفته که سر حلقه شوی رندانرا
حلقه بندگی شاه چو در گوش کنی
ذره ی مهر علی کرده سبکبار تو را
گنه خلق جهان گر همه بر دوش کنی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دعوی دعوت به شادی و فراموشی غمها دارد. شاعر از ما میخواهد تا لباسهای ظاهری و موقتی سلطنت را کنار بگذاریم و به فقر و سادهزیستی روی آوریم. او از ما میخواهد که با گوش دادن به موسیقی و نوشیدن شراب، خود را شاد کنیم و از لذتهای زندگی بهرهمند شویم. عشق را به زنبور عسل تشبیه میکند که هرچند نیشی دارد، اما طعمی شیرین به همراه دارد. همچنین دعوت میکند که با گرایش به محبت و عرفان، به دنیای جنون و عشق پا گذاشته و از زیباییهای دنیا لذت ببریم. در نهایت، شاعر تأکید میکند که بار گناهان خود را تحمل کنیم و به عشق و محبت ادامه دهیم.
هوش مصنوعی: زمان آن فرارسیده که با شادابی و نشاط به زندگی بپردازی و از می نوشیدن لذت ببری، همچنین غم و اندوه را فراموش کنی.
هوش مصنوعی: اگر لباس موقتی و زودگذر سلطنت را از تن بیرون کنی و لباس فقر و تنگدستی بپوشی، آنگاه اگر زیباییها را بر تن و دوش خود بگذاری، زیباییات بیشتر جلوهگر خواهد بود.
هوش مصنوعی: صوفی مانند یک شتر مست به سماع وارد میشود و بهقدری سرمست و شاداب است که دستها و پاهایش بهطور بیاختیار به حرکت درمیآیند.
هوش مصنوعی: یک یا دو جرعه از آن جامی که هوش را میبرد، بنوش تا خود را با آن جام شاد و سرمست کنی.
هوش مصنوعی: ای گل، اگر از چهرهات پرده کنار بزنی و صدایت را برآوری، آنگاه پردهی گل را بر بلبل خاموش خواهی کشید.
هوش مصنوعی: ای عشق، نمیدانم چگونه است که تو مانند زنبور عسل، با وجود تمام نیشهایت، میتوانی در کامم طعمی شیرین ایجاد کنی.
هوش مصنوعی: با دست در زلفهای زیبا و دلربایش گره بزن تا به زنجیر عشقش دچارش شوی و او را در آغوش بگیری.
هوش مصنوعی: اگر در گوش دل به نوا و زمزمهی نی گوش کنی، میتوانی حقیقتی را دربارهی معرفت و معنویت بشنوی که در دست توست.
هوش مصنوعی: خطر و نگرانی روز با شب یلدا به اندازهای نیست که تو با زلفت زیبایی صبح را تحت تأثیر قرار دهی.
هوش مصنوعی: اگر همانند آینه صاف و شفاف باشی، چهره دوستت را به خوبی میبیند. اما اگر به سنگ و گِل خود توجه کنی و از زیباییها غافل شوی، از یاد میروی.
هوش مصنوعی: شاید وقتی که از مشکلات و آشفتگیها به دور شوی، بتوانی به جمع رندان و آزادگان بپیوندی، اما باید در دل خود تسلیم و مطیع شاه باشی، همانطور که وقتی در گوش کسی چیزی میگویی، او را به سخنان و افکار خود متوجه میکنی.
هوش مصنوعی: حب علی همچون ذرهای است که تو را از بار گناهان مردم جهان سبک و آزاد میکند، حتی اگر همهی گناهها را بر دوش بکشی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
پسرا بو که مرا باز فراموش کنی
وین دل تنگ چو آتشکده پر جوش کنی
بازی روبه از آن چشم چو آهو چه دهی
تا مرا خفته و بیدار چو خرگوش کنی
حلقه حلقه است سر زلف تو آخر چه شود
[...]
یاری آن است که زهر از قبلش نوش کنی
نه چو رنجی رسدت یار فراموش کنی
هاون از یار جفا بیند و تسلیم شود
تو چه یاری که چو دیگ از غم دل جوش کنی
علم از دوش بنه ور عسلی فرماید
[...]
شادکی گردم اگر درد دلم گوش کنی
نشنوی به که کنی گوش و فراموش کنی
مژه بر هم مزن ای دیده که نتوانم دید
که تو با عکس رخش دست در آغوش کنی
شود آیا که ز ما حرف وفا گوش کنی
مهربان باشی و بیداد فراموش کنی
پرتو روی تو بگرفت جهان، پرده بهل
مگر این آتش پر مشعله خاموش کنی
بی خود از باده دوش استی و ما هشیاران
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.