آفت دین و دل و فتنه هر مرد و زنی
آوخ ای غمزه جادو که چه پرمکر و فنی
سبحه زاهد و زنار مغان هر دو گسست
که نه زاهد دل و دین دارد و نه برهمنی
من کجا دعوی پرهیز کجا توبه کدام
که اگر خاره شود توبه تواش میشکنی
به بناگوش و خطت مشگ و سمن شاید گفت
هم اگر غالیه سایند به برگ سمنی
گر بود رستم دستان که بود پا بستت
گر از آن زلف تواش رشته بگردن فکنی
الله الله که چه پیوسته ای ای سیل فراق
که اگر کوه بود صبر زجایش بکنی
من نظر وقف بر آن نرگس زیبا کردم
تا خلایق همه دانند که منظور منی
حرف در جوهر فرد دهنت هیچ مگوی
که در آن نقطه موهوم نگنجد سخنی
یارم از لعل شکرخند اگر شیرینست
در وفاداریش آشفته تو هم گو نکنی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این متن، شاعر به تأثیرات منفی عشق و فتنههای آن بر دین و دل انسانها اشاره میکند. او به زیبایی و جذبهای که در چهره محبوبش میبیند، اشاره کرده و میگوید که حتی زاهدان و پیروان ادیان نیز تحت تأثیر این عشق آسیبپذیر هستند. شاعر همچنین از توبه و پرهیز حرف میزند، اما بیان میکند که عشق واقعی نمیتواند محدود به این مفاهیم باشد. عشق، همچون سیل، میتواند صبر و استقامت انسان را به چالش بکشد و زیبایی محبوب به قدری است که تمام تلاشها برای توضیح آن ناکام میماند. در پایان، شاعر به وفاداری و عشق خود اشاره میکند و تأکید میکند که نباید در این احساسات شکرآمیز تردید کرد.
هوش مصنوعی: این شعر به نوعی اشاره دارد به خطراتی که زیبایی و جذابیت میتواند برای دین و زندگی روانی افراد به همراه داشته باشد. شاعر از جادوگری و فریبندگی چشمان معشوق سخن میگوید و به قدرتی که این جذابیت در ایجاد فتنه و بلوا دارد، اشاره میکند. در واقع، زیبایی و دلربایی میتواند تاثیری عمیق و ویرانگر بر دلها و اعتقادات مردم داشته باشد.
هوش مصنوعی: دعا و عبادت زاهد و آتشپرستی مغان هر دو از هم جدا شد. زیرا نه زاهد به حقیقت دل و دین دارد و نه برهمن به اصول خود پایبند است.
هوش مصنوعی: من در کجا میتوانم ادعای پرهیز داشته باشم و کدام توبه را بکنم، در حالی که اگر بنده در معرض خطا و گناه قرار بگیرم، توبهام بیارزش خواهد شد.
هوش مصنوعی: زیبایی و دلربایی تو که مثل مشک و سمن است، آنقدر چشمنواز است که حتی اگر عطر گلابی بر روی برگهای سمن بپاشند، باز هم نمیتواند به پای جمال تو برسد.
هوش مصنوعی: اگر رستم دستان هم بود که تو را در بند کرده، حتی اگر از آن زلف تو رشتهای به گردن من بیندازی، این نیز برایم بیمعناست.
هوش مصنوعی: خدای من، چه فراوان و سیلابی است این جدایی! اگر کوه هم بود، از دردش به ستوه میآمد.
هوش مصنوعی: من نگاه خود را به آن نرگس زیبا گره زدم تا همه مردم بفهمند که منظورم تو هستی.
هوش مصنوعی: در این عبارت، اشاره به این است که در گفتار خود از بیان چیزهایی که بیمعنا یا غیرواقعی هستند، پرهیز کن. به عبارت دیگر، بهتر است تنها چیزهایی را بگویی که دارای محتوا و مفهوم واقعی باشند و بیدلیل به حرفهای بیاساس نپردازی.
هوش مصنوعی: دوستم اگر لبخند شیرینی دارد و خوشسیماست، این شیرینی وفاداریاش را نادیده نگیر و در وفاداری او شک نکن.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
این چه لطفست که ناموس صبا میشکنی
وین چه حلمست که دشمن به غلط میفکنی
دشمنان از سخن نرم تو مغرور شدند
وقت باشد که زیانکار شود خوشسخنی
چند ازین قاعدهها وقت درآمد که کنون
[...]
در همه شهر خبر شد که تو معشوق منی
این همه دوری و پرهیز و تکبر چه کنی
حد و اندازهٔ هرچیز پدیدار بود
مبر از حد صنما سرکشی و کبر و منی
از پی آنکه قضا عاشق تو کرد مرا
[...]
به شکرخنده بتا نرخ شکر میشکنی
چه زند پیش عقیق تو عقیق یمنی
گلرخا سوی گلستان دو سه هفته بمرو
تا ز شرم تو نریزد گل سرخ چمنی
گل چه باشد که اگر جانب گردون نگری
[...]
من چرا دل به تو دادم که دلم میشکنی
یا چه کردم که نگه باز به من مینکنی
دل و جانم به تو مشغول و نظر در چپ و راست
تا ندانند حریفان که تو منظور منی
دیگران چون بروند از نظر از دل بروند
[...]
مست و شوریده چنانم که ز بی خویشتنی
من توام هیچ نمیدانم اگر خود تو منی
شرطِ اخلاص چنان است ز مبدایِ وجود
که نه من بر تو گزینم نه تو بر من شکنی
وقت وقتی چه شود گر به سرِ ما گذری
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.